مردی که برگ ها را جان می داد.....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

بوم و رنگ و قلم‌مو نداشت، منظره ای هم پیش رویش نبود. اما تن سبز برگ را چنان با خط مشکی خودکار می آراست که خیالت راحت می شد از این که دیگر زردی و پژمردگی سراغ این برگ نخواهد آمد.







فتری داشت که لا به لای هر ورقش، برگ درختی بود بزک شده و با نشان دادن هر کدامش خاطره ای برایمان گفت. حیف! که خاطراتش همه درد بود و بدبخنی.






از چهره بشاش و سرزنده اش معلوم نبود یک دریا غم و قصه در دلش پنهان است. اما شکایت داشت از عالم و آدم. از کسانی که قدر هنرش را نمی دانستند و برایش احترام قائل نبودند. از ماموران پلیسی گفت که گاه و بیگاه به جرم "سد معبر" از او اخاذی می کردند. از کارمندان شهرداری گفت که حاضر نبودند در ازای هنرش، در ازای استفاده رایگان از هنرش یک سرپناه در اختیار او بگذارند.







هر چه کردیم نامش را به ما نگفت. همین قدر دانستیم که روزی از روزهای خدا خانه اش طعمه آتش شد و دار و ندارش خاک شد و خاکستر. حالا بی خانمان است و تهی دست. و چه چیزی سخت تر از این که دستان یک هنرمند را تهی بنامی!

 

 

 

 







-

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.