همه جوره ....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 



















 

 

 

 

 







"تسخیر شده ترین خانه انگلستان"



مشهورترین پرونده ی هری پرایس(1881-1948) مربوط می شود به خانه کشیشان بورلی در اسکس که "تسخیر شده ترین خانه انگلستان" نام گرفت. بین سالهای 1862 و تخریب خانه در آتش سوزی 1939 ،(که البته قبل از این آتش سوزی اتفاقات زیادی در این خانه افتاد و انسانهای زیادی در این خانه زندگی کردند) پنج کشیش و خوانواده هایشان ظهور یک شبح راهبه، شنیدن صدای راه رفتن، اتستشمام بوهای عجیب، صدای زنگوله ها و تجربه ی پولتر گایست را هم در ساختمان خانه و هم در کلیسای نزدیک که در آنجا نیز ارگ ناگهان شروع به نواختن می کرد گزارش دادند. در سال 1937، پرایس آنجا را اجاره کرد و به مطالعه و بررسی آنجا به مدت یک سال پرداخت. او در مجله ی تایمز آگهی استخدام محقق در این زمینه را چاپ کرد و از این طریق چند دستیار جذب کرد تا در شیفت های مختلف به بررسی و مشاهده ی آن مکان بپردازند. با این حال نتایج فعالیت های او هنوز در بین محققان مورد بحث و جدل است. عده ای نتیجه ی بررسی او را فریبکارانه یا با حالتی محترمانه تر نادرست می دانند. برای دلیل هم به دریچه ی مخزن آب زیر کلیسا استناد می کنند که ممکن است منشاء صدا های عجیب یا القای حس سرما باشد. پس از مرگ پرایس دو تن از دستیاران با وفایش به ادامه ی تحقیقات پرداختند و یافته های خود را به وسیله ی کتابی تحت عنوان "The Haunting of Borley Rectory" منتشر کردند.




شاید در ابتدا کمی عجیب به نظر برسد اما اگر شما یا یکی از نزدیکانتان چهره این مرد را در خواب دیده باشید، شما هم جزء هزاران نفری هستید که در سرتاسر جهان از ایران گرفته تا امریکا و… این مرد را در رویاهایشان مشاهده کرده اند!………… این ماجرا آنقدر جالب و همه گیر بود که حتی سایتی هم با عنوان «این مرد» راه اندازی شد و تمام افرادی که تجربه دیدن این فرد را داشته اند به بحث و اظهار نظر درمورد خواب و رویاهای‌شان درمورد این آقای مرموز پرداخته اند.
تمامی این ماجراها از ژانویه سال 2006 در نیویورک آغاز شد؛ زمانی که بیمار یک روانپزشک ادعا کرد مردی را بارها در رویاهایش میبیند و با او صحبت میکند. این زن می‌گوید که حتی یک بار هم این فرد را در زندگی واقعی ملاقات نکرده است اما بارها او را درخواب دیده است.
پس از صحبتهای این خانم، تصویر مرد ترسیم می‌شود و برروی میزکار روانپزشک باقی می‌ماند تا اینکه بیمار دیگری می‌آید و با دیدن این عکس ادعا می‌کند که این مرد را بارها در خواب دیده است.
با این اتفاقات روانپزشک تصویر این مرد را برای تعدادی از همکارانش ارسال می‌کند و پس از گذشت چند ماه، چهار بیمار دیگر هم میگویند که این مرد را بارها در خواب دیده اند!
از ژانویه سال 2006 تا کنون هزاران نفر از شهرهای مختلف از جمله لس آنجلس، پکن، بارسلون، پاریس، مسکو و تهران و… اعلام کرده اند که این مرد را دیده اند. افراد اعلام کرده اند که این مرد درخواب با آنها پرواز میکند، پس از یک روز سخت کاری به آن‌ها آرامش می‌دهد و حتی با آنها غذا می‌خورد.
اما واقعا چه چیزی باعث چنین اتفاقی می شود؟
تئوریهای مختلفی مطرح شده است که شاید جالبترین آنها تئوریای باشد که می‌گوید:
این مرد یک فرد واقعی است، کسی که مهارتهای خاص روانی دارد و توانایی ورود به خواب افراد را دارا می‌باشد!
« به عکس‌های این مرد زیاد نگاه نکن .
طبق قوانین رویابینی او به رویای تو هم سرخواهد کشید.
چه بسا این‌هم ترفند تازه‌ای باشه برای دزدی انرژی از مردم جاهل
فقط خبری بخوان و بگذر »
تجربیات روحی کروکس:





ظهور پدیده های روحی.....

ویلیام کروکس یکی از مبرزترین علما در فیزیک و شیمی جدید است که عناصر تازه ای چون تالیوم و ویکتوریوم را کشف کرد و همچنین خواص ماده نورانی اثیر را هم کشف نمود و باعث شد تقسیم سه گانه معروف ماده یعنی جامد و مایع و گاز به چهار گانه یعنی جامد و مایع و گاز و اثیر نورانی یا تشعشع تبدیل شود این شخص در بیست سالگی مدرس دانشکده سلطنتی لندن بود و در بیست و دو سالگی مدیر موسسه ظواهر جوی یا فضا شناسی شد و در سن بیست و سه سالگی استاد کرسی شیمی و در سی و دو سالگی به عضویت مجمع علمی بریتانیا در امد و بعد هم رئیس آن انجمن شد پس ملاحظه می کنید آزمایشاتی که توسط چنین شخصی صورت گرفته می تواند مورد تائید باشد بخصوص که آقای کروکس قبلا اعتقادی به این علم نداشته و در اثر آزمایشات و مشاهدات بعدی خود به این علم اعتقاد پیدا کرده است کروکس می گوید عجیبترین چیزی که دیدم این بود که مدیوم دانیل هوم در سه حالت مختلف با جسم خود به هوا بلند شد در مرتبه اول روی یک صندلی دراز نشسته بود که به هوا بلند شد و در مرتبه دوم روی صندلی چمباتمه نشسته بود و در دفعه سوم روی صندلی خود ایستاده بود که به هوا بلند شد و من در سه حالت از ابتدا کاملا مراقب بودم و یک مرتبه دو بچه ای را دیدم که با صندلی هایشان از زمین بلند شدتد آن هم نه در تاریکی بلکه وسط ظهر روز روشن کروکس درباره ظاهر شدن دستهای نورانی که در روشنائی عادی دیده می شدند می گوید دستهائی که برایم ظاهر می شود همیشه مانند دستهای زنده سفت و جامد نبودند بلکه اغلب اوقات نخست به شکل ابر بخاری ظاهر می شدند که در مرکز آن بخار دست بطور مبهم پیدا بود و گاهی هم دیدم در ابتدا چیزی مانند ابر سفید در فضای اتاق بدور خود می گردد مثل اینکه میخواهد بتدریج از خود چیزی بسازد بعد از آن ابر سفید سفت می شد و شکل گرفته مبدل به دست کامل می گردید و گاهی هم مانند دست زنده که حتی نبضش هم حرکت می کرد ظاهر می شد و انگشتانش مانند دست زنده باز و بسته می شد ول قسمت بالائی بازو و مفصل آرنج به شکل بخار بود هنگامی که آن دستها را لمس می کردم گاهی مانند یخ سرد بودند و گاهی هم حرارت متعادل داشتند مانند دست انسان زنده و من یک مرتبه این دستها را گرفتم و قصدم این بود که آن را نگهدارم بدون اینکه حرف بزنم یا آن را رها کنم دیدم بتدریج آن دست تبدیل به بخار شد و از دست من خارج گشت .

 

 

 

 









یک نـخ آرامش دود می کنم!

بـه یاد ناآرامیهایی که از سر و کـول دیروزم بالا رفتـه اند

یک نـخ تــنهایـی، به یاد تمام دل مـشغولیهایم...

یک نخ سکوت ، به یاد حرفهایی که همیشه قــورت داده ام

یک نخ بغض ، به یاد تمام اشکــهای نریخته

کمی زمان لطفا !!

بـه اندازه یک نخ دیگر

بـه اندازه قدمهای کوتاه عـقربه

یک نخ بیـشتر تا مــرگِ این پاکـت نمــانده...




دلـــ که میـــ گیرد

تنهاییـــ بدجوریـــ بغضـــ میـــ شود ... !!!



لــــــــحظه های ســــکوتم
پـــــر هیاهــــــــــو ترین دقــــایق زندگیم هستند
مــــــمـلو از آنــــــچـــه
مــــی خواهم بـــــــــــــــگویم
و
نــــــــــــمی گـــــویم...



عــــــــشق
با هم صعود کردن نیست

عــــــــشق
در وقت سقوط با هم بودن است...



عاشق تک تک ثانیه های با تو بودنم.
خودمی…
وجودمی…
وقتی نیستی میخوام برم تو خلسه.
نمیخوام سهمی ببرم از بودن!
یه موزیک ارومم میکنه…
تویی دلیل این نوشته ها…!
مغرورتر باش!حسود تر!خودخواه تر!مـــرد تر!
میخوام لذت ببرم!
میدونی…عاشقتم!

بے بھـــونہ…



روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای

خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم . . .




 

 

 

 

 









یکی صبح که بیدار میشه اینجوری میره حمام




یکی هم اینجوری . .



همه آدمها با هم برابرند ،
اما . .

پولدارها . . برابرترند . .



همیشه همه منتظر چراغ سبز نیستن
بعضی ها منتظر اینند که
چراغ قرمز بشه...

 

 

 


























 

 

 

 







 

 

وقتی لیدی گاگا تو یکی از کنسرتاش میپره وسط جمعیت و بقیشو خودتون تو ادامه مطلب ببینید........

 

 

 

 







 



















 
 
 
 
 
 
 







ترک تحصیل اتفاق خوشایندی نیست و کمتر پدر یا مادری یافت می شود که فرزندش را به رها کردن مدرسه یا دانشگاه تشویق کند اما برخی اوقات ترک تحصیل کرده هایی بوده اند که میلیارد شده اند. در واقع ترک تحصیل در کارنامه بسیاری از کارآفرینان موفق جهان دیده می شود؛ کارآفرینانی که برخی از آنها خود اکنون به منتقدان نظام آموزشی متداول در جهان تبدیل شده اند.

بیل گیتس (شرکت Microsoft)
البته بیل گیتس می توانست در تحصیل نیز موفق باشد. گیتس دانشجوی دانشگاه هاروارد بود اما تصمیم گرفت که دانشگاه را رها کرده و شرکت مایکروسافت را تاسیس کند. شرکت مایکروسافت به یکی از بزرگ ترین غول های تکنولوژی جهان تبدیل شد و گیتش هم برای سال ها عنوان ثروتمندترین مرد جهان را با خود یدک کشید.


پل آلن (شرکت Microsoft)
پل آلن نسبت به بیل گیتس کمتر شناخته شده است اما او نیز زمانی که 2 سال از تحصیلش در دانشگاه واشنگتن می گذشت، تصمیم به ترک تحصیل گرفت تا همراه با بیل گیتس شرکت مایکروسافت را تاسیس کند. در واقع آلن بود که گیتس را متقاعد کرد تا درس و تحصیل را رها کند. پل آلن نیز تبدیل به یکی از میلیاردرهای جهان شد و اکنون علاوه بر سهامش در مایکروسافت، در ده ها شرکت دیگر ازجمله شرکت رسانه ای دریم ورکس (Dream Works) نیز سهم دارد. او همچنین مالک چند تیم ورزشی است.


مایکل دل (شرکت DELL)
بسیاری از دانشجویان در حالی لپ تاپ های ساخت شرکت دل (Dell) را با خود حمل می کنند که احتمالا خبر ندارند رییس شرکت دل، به درس و دانشگاه پشت کرده است. مایکل دل دانشجوی دانشگاه تگزاس بود که ایده ایجاد یک شرکت کامپیوتری به ذهن او خطور کرد. ریچارد دانشگاه را رها و شرکت دل را تاسیس کرد. شرکتی که درآمد آن در سال گذشته 4/61 میلیارد دلار بوده است.


استیو جابز (شرکت Apple)
استیو جابز، تنها یک ترم را در کالج گذراند و پس از آن درس را رها کرد. او البته پس از ترک تحصیل نیز مدتی را در کالج باقی ماند و در کلاس هایی حاضر شد که به آنها علاقه داشت. جابز بعدها شرکت اپل را تاسیس کرد، شرکتی که محصولات آن مانند iphone و ipad شیفتگان بسیاری در سرتاسر جهان پیدا کرده است.


مارک زوکربرگ (شرکت Facebook)
زوکربرگ کسب و کار خود را در سال 2004 و از خوابگاه دانشگاه هاروارد آغاز کرد اما خیلی زود دریافت که این شبکه اجتماعی می تواند دنیایی فراتر از دانشگاه را در بر بگیرد. او برای توسعه فیس بوک (Facebook)، دانشگاه را ترک گفت و البته خیلی زود به شهرت و ثروت رسید. زوکربرگ اکنون با 27 سال سن، سی و پنجمین میلیاردر جهان محسوب می شود.


ریچارد برانسون (شرکت ویرجین)
ریچارد برانسون مدیر شرکت ویرجین عقیده دارد دوران تحصیل در دانشگاه بیش از حد طولانی است و درواقع بیشتر به نفع اساتید است تا دانشجویان. برانسون که اکنون ثروتش حدود 4/2 میلیارد دلار تخمین زده می شود هرگز محیط دانشگاه را تجربه نکرده، چراکه از 16 سالگی ترک تحصیل کرد و وارد بازار کسب و کار شده است.

 

 

 









پزشکان در بیمارستان ” Perrando ” در شمال شرقی آرژانتین پس از بدنیا آمدن نوزاد دختری که چیزی در حدود ۲ ماه و نیم زودتر به دنیا آمده بود ، او را مرده تشخیص دادند. این پزشکان با اعلام این خبر به والدی این نوزاد ، بدن او را به سردخانه بیمارستان انتقال دادند.

پس از گذشت ۱۲ ساعت مادر کودک که دیگر کاری برای انجام دادن در بیمارستان نداشت و کم کم در حال آماده شدن برای رفتن به خانه می شد از مسئولان بیمارستان خواست تا به او اجازه دهند تا با تلفن همراهش از صورت نوزاد مرده خود عکسی برای یادگاری تهیه کند. این زوج به درون سردخانه رفته و بدن کودک را که در پارچه ای پیچیده شده بود تحویل گرفتند. پدر کودک ” آقای ورون” می گوید: من لحظه ای دعا کرده و سپس روی صورت او را کنار زدم.

سپس با دست خودم صورت او را لمس کرده و ناگهان احساس کردم که صدایی شنیدم. سپس دست او را فشار دادم و کودک ناگهان گریه کرد. این زوج به سرعت کودکی را که ۱۲ ساعت در سردخانه بوده است را به دست تیم پزشکی رساندند و این کودک هم اکنون تحت نظر پزشکان در حال طی مراحل بهبودی است. والدین او می گویند: ما نمی دانیم که چه بگوییم. تنها می توان گفت که خدا خواست تا قدرت خود را به ما نشان داده و با معجزه ای نوزاد ما را زنده نگاه دارد.

 

 

 







گزارش پرداد به نقل از دیلی میل: یک خالکوبی عجیب و ویژه ، شناسایی این خانم خلافکار را برای پلیس راحت کرده است. 




جمی کالوی 33 ساله کلمه : خداوند" را روی پیشانی اش تاتو کرده است و با انتشار تصاویرش در اینترنت خود را نماینده خدا نامیده است و به این جرم تحت تعقیب پلیس بود. وی تا کنون دو بار به جرائم مختلف تحت پیگرد بوده است که به خاطر این تاتوی ویژه و دندانهای فلزی اش خیلی زود پیدا و دستگیر شده است.
وی به دلیل تشکیل یک فرقه با عنوان خداگرا و یا خدا شناس مجرم شناخته شده و دستگیر شده است و به زودی محاکمه میشود. در خبرها آمده است وی با قرار وثیقه 10 هزار دلاری آزاد است.


 

 

 

 

 

 






صفحه قبل 1 ... 82 83 84 85 86 ... 187 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.