همه جوره ....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

  


 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
 







  


کارفرمای یوجین پلی، مخترع دستگاه کنترل از راه دور تلویزیون گفت که او در سن ۹۶ سالگی در گذشت. 

به گزارش سافت گذر به نقل ازسیتنا؛ «یوجین پلی» به اعلام شرکت «زنیت الکترونیک»، کارفرمای سابق این مخترع، به مرگ طبیعی در بیمارستان شیکاگو درگذشت. 

«پلی» در سال ۱۹۵۵ به اختراع «فلش متیک» پرداخت که در آن یک پرتوی نوری به حسگرهای چهار گوشه صفحه تلویزیون ارسال شده و باعث خاموش و روشن شدن و تغییر شبکه‌های تلویزیون می‌شد. البته این دستگاه برای کنترل تلویزیون از نور استفاده می‌کرد که با بروز اختلال توسط نورهای دیگر مواجه بود. 

به گزارش سافت گذر ؛«پلی» پیش از ورود صدها شبکه تلویزیونی در جهان، دستگاه کنترل از راه دور تلویزیون را اختراع کرد که در آن زمان وسیله‌ای تجملاتی بود. 


 


این مخترع در سال ۱۹۱۵ در شهر شیکاگو به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۵ زندگی حرفه‌ای خود را در رشته مهندسی آغاز کرد. 

وی برای ۴۷سال در شرکت «زنیت الکترونیک» کار کرده و ۱۸ اختراع را در آمریکا به نام خود ثبت کرد. 

پس از «فلش متیک»، کنترل‌های از راه دور صوتی وارد بازار شده و پس از آنها مدل‌های با کاربرد پرتو مادون قرمز و در پی آن مدل‌هایی با اشعه رادیویی وارد شدند. 


قبل از اختراع «پلی»، کنترل از راه دور تلویزیون شرکت «زنیت» توسط یک کابل به تلویزیون وصل می‌شد. 

«جان تیلور»، سخنگوی شرکت «زنیت» اظهار کرد که «پلی» به اختراع خود افتخار می‌کرد و پس از بازنشستگی آن را به مهمانان خود نشان می‌داد. 



به گفته «تیلور»، «پلی» دستگاه کنترل از راه دور اولیه خود را تا پایان عمر نگه داشت. 

«پلی» در سال ۱۹۹۷ همراه با «رابرت ادلر»، مهندس دیگری از شرکت «زنیت»، مفتخر به دریافت جایزه «امی» برای اختراع خود شد. 


 



 

 

 







 تصاویر منحصر به فرد زیر از لحظه متحیر کننده چرخش امواج در یک ساحل گرمسیری است. 

این تصاویر شگفت انگیز کار دو عکاس به نام های نیک سلوی 28 ساله و پال سی جی کال 35 ساله است 

که خود را در آبهای هاوایی قرار داده و منتظر بهترین لحظه از برخورد امواج به سر خود شدند. تنها تجهیزات آنها 

دوربین های استاندارد ولی در جعبه ضد آب بوده است تا مجبور نشوند دوربین خود را قربانی کنند. 




 

 

 

 

 

 

 







 يك سوسك حمام مي‌تواند 9 روز بدون سر زندگي كند تا اينكه از گرسنگي بميرد. 

يك كوروكوديل نمي‌تواند زبانش را بيرون در بياورد. 

حلزون مي‌تواند 3 سال بخوابد. 

به طور ميانگين مردم از عنكبوت بيشتر مي‌ترسند تا از مرگ! 

اگر جمعيت چين به شكل يك صف از مقابل شما راه بروند، اين صف به خاطر سرعت توليد مثل هيچ‌وقت تمام نخواهد شد. 

خطوط هوايي آمريكا با كم كردن فقط يك زيتون از سالاد هر مسافر در سال 1987 توانست 40000$ صرفه‌جويي كند. 

ملت آمريكا بطور ميانگين روزانه 73000 متر مربع پيتزا مي‌خورند. 

چشم‌هاي شترمرغ از مغزش بزرگتر است. 

بچه‌ها بدون كشكك زانو متولد ميشوند. كشكك‌ها در سن 2 تا 6 سالگي ظاهر مي‌شوند. 

كوبيدن سر به ديوار 150 كالري در ساعت مصرف مي‌كند. 

پروانه‌ها با پاهايشان مي‌چشند. 

گربه‌‌ها مي‌توانند بيش از يكصد صدا با حنجره خود توليد كنند در حاليكه سگ‌ها كمتر از 10 تا! 

ادرار گربه زير نور سياه مي‌درخشد. 

تعداد چيني‌هايي كه انگليسي بلدند، از تعداد آمريكايي‌هايي كه انگليسي بلدند، بيشتر است!! 

دوئل كردن در پاراگوئه آزاد است به شرطي كه طرفين خون خود را بر گردن بگيرند. 

فيل‌ها تنها حيواناتي هستند كه نمي‌توانند بپرند. 

هر بار كه يك تمبر را ميليسيد 10/1 كالري انرژي مصرف مي‌كنيد. 

فورييه 1865 تنها زماني بود كه ماه كامل نشد. 

كوتاهترين جمله كامل در زبان انگليسي I am است. 

اگر عروسك باربي را زنده تصور كنيد سايزش 33-23-39 و قدش 2 متر و 15 سانتي‌متر خواهد بود با گردني 2 برابر بلندتر از يك انسان نرمال. 

تمام خرسهاي قطبي، چپ دست هستند. 

اگر يك ماهي قرمز را در يك اتاق تاريك قرار دهيد، كم كم رنگش سفيد مي‌شود. 

اگر به صورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فرياد بزنيد، انرژي صوتي لازم براي گرم كردن يك فنجان قهوه را توليد كرده‌ايد. 

در مصر باستان افراد روحاني تمام موهاي بدن خود را مي‌كندند حتي ابروها و موژه‌ها. 

كوتاه‌ترين جنگ در تاريخ در سال 1896 بين زانزيبار و انگلستان رخ داد كه 38 دقيقه طول كشيد. 

در 4000 سال گذشته هيچ حيوان جديدي رام نشده است.. 

هيچ‌وقت نميتواني با چشمان باز عطسه كني. 

تعداد انسان‌هايي كه به وسيله خر كشته مي‌شوند، از انسان‌هايي كه در سانحه هوايي مي‌ميرند بيشتر است. 

چشم‌هاي ما از بدو تولد همين اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هيچ‌وقت متوقف نمي‌شوند. 

هر تكه كاغذ را نمي‌توان بيش از 9 بار تا كرد. 

 

 

 







 مردي چهار پسر داشت. آنها را به ترتيب به سراغ درخت گلابي اي فرستاد که در فاصله اي دور از خانه شان روييده بود: 
پسر اول در زمستان، دومي در بهار، سومي در تابستان و پسر چهارم در پاييز به کنار درخت رفتند. 
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه ديده بودند درخت را توصيف کنند . 
پسر اول گفت: درخت زشتي بود، خميده و در هم پيچيده. 
پسر دوم گفت: نه.. درختي پوشيده از جوانه بود و پر از اميد شکفتن. 
پسر سوم گفت: نه.. درختي بود سرشار از شکوفه هاي زيبا و عطرآگين.. و باشکوهترين صحنه اي بود که تابه امروز ديده ام. 
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغي بود پربار از ميوه ها.. پر از زندگي و زايش! 
مرد لبخندي زد و گفت: همه شما درست گفتيد، اما هر يک از شما فقط يک فصل از زندگي درخت را ديده ايد! شما نميتوانيد درباره يک درخت يا يک انسان براساس يک فصل قضاوت کنيد: همه حاصل آنچه هستند و لذت، شوق و عشقي که از زندگيشان برمي آيد فقط در انتها نمايان ميشود، وقتي همه فصلها آمده و رفته باشند! 
اگر در ” زمستان” تسليم شويد، اميد شکوفايي ” بهار” ، زيبايي “تابستان” و باروري “پاييز” را از کف داده ايد! 
مبادا بگذاري درد و رنج يک فصل، زيبايي و شادي تمام فصلهاي ديگر را نابود کند! 
زندگي را فقط با فصلهاي دشوارش نبين ؛ 
در راههاي سخت پايداري کن: لحظه هاي بهتر بالاخره از راه ميرسند! 

 

 







 یادش بخیر ابتدايي كه بوديم وايميساديم تو صف بعد ناظممون ميومد مي گفت يه جوري بگيد مرگ بر امريكا 
تا صداتون برسه امريكا. ما هم ابله فكر مي كرديم امريكا كوچه بغليه از ته جيگر داد ميزديم 
ازهمین تریبون میگم اقای ناظم عمت خوبه؟؟؟ 

کار هرکس نیست همسر داشتن! مرد خر می‌خواهد و پول خفن! 
( سعدی علیه الرحمه در آغاز مرحله دوم یارانه‌ها)!! 

یعنی اگه اون همه اشکی که من پای آهنگ*های داریوش ریختم 
پای دعای کمیل ریخته بودم، 
الآن یه برج شونصد طبقه تو بهشت داشتم واسه خودم ....... 

جدیدا دانشمندا به این نتیجه رسیدن ... 
دختری که در روز بیشتر از 2 ساعت در شبکه های اجتماعی میگذرونه مطمئن باشید زشته..!! 

فقط تو ایرانه که موقع سبقت از ماشین جلویی تمام سر نشینان دو ماشین همدیگه رو نگاه میکنن ... 

یکی از دوستام همش می نالیدو اینو می گفت : 
ﺍُﺩﮐﻠﻦ ۲۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﺰﻧﯽ ۳ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﻮﺵ ﻧﻤﯿﻤﻮﻧﻪ!!! 
ﺳﯿﮕﺎﺭ ۲۰۰ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﺎ ۳ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ! 


اولین شکست عشقیم رو هم وقتی خوردم که فهمیدم دختر ناوارو، الان هم سنه ثریا قاسمیه. 
بی‌شرف‌ها! چرا سریال قدیمی پخش می‌کنید؟ 


دختره تو پروفایلش نوشته : 
دلم برای یک نفر تنگ است....نه میدانم نامش چیست...و نه میدانم چه می کند...حتی خبری از رنگ چشم 
هایش هم ندارم....رنگ موهایش را نمی دانم....لبخندش را هم ندیده ام....فقط میدانم که باید باشد و 
نیست......! 
خب یه بارکی بگو : یکی بیاد منو بگیره ، من شوهر میخوام..!! 


تو فیس بوک 

دختره نوشته : تازگیا انقد تنهام که اگه یه پشه بیاد تو اتاقم عمراً بذارم بره بیرون ! 

اینم کامنت های زیرش : 
- پشه هم نشدیم بریم تو اتاقش 
- نمیگی شاید خانوادش چشم انتظارش باشن آیا ؟! 
سریع غافلگیرش کن، خِفتش کن باهاش ازدواج کن..!! 
ینی خلاقیتتون درسته تو حلقش..!! 

یعنی‌ رو نوشابه نمینوشتن "خنک بنوشید" من میجوشوندم بعد میخوردم!؟ 


اگه تو ایران فیلمی ساخته شد که لیوان شکست و 
طرف موقع جمع کردنش دستش رو نبرید، من بهش اسکار میدم ..... 

داریم آبگوشت میخوریم,گوشکوبو گرفتم دستم,تیریپ خاطره های کودکی,به بچه خواهرم میگم: 
دایی جون این گوشکوب سنش از منم بیشتره.... 
مادرم از اون ور میگه: فایدشم همین طور..... 


يکي از دوستان از دربند با دوست دختر گراميش سوار تاکسي ميشن برن تجريش ، 
کرايه رو که ميخواستن بدن راننده ميگه 6 تومن ميشه ! 
اينا هم ميگن چه خبره !! 
راننده ميگه : فکر کردين نديدم لب گرفتين 


دیشب رفتم خوابیدم بابام بیدار بود کولرم روشن! 
منم سردم شد به بابام اس.ام.اس دادم: 
بابا کولر رو خاموش کن! 
جواب داده: شـــــمــــــــــــا ؟؟! 


زاکربرگ با این همه ثروت رفته از فیلیپین زن گرفته. 
بعد پسر ایرانی وام ده میلیون تومنیش که جور میشه 
به دختر پایینتر از نیاوران رضایت نمیده...!! 


داداشم از دوستاش پول میگیره ، 
نکات مهم درسی رو براشون تقلب مینویسه! 
نون بازوشو میخوره عزیزم 


پشـــــه ای که 6 طبـــــقه میـــــاد بالا، حقشــــه کـــــه نیــــش بزنـــــه. 
زحمت کشیـــــده.... متوجه ای!؟ 


یه نفر استتوس نوشته بود که "من یه گوگل واسه مغزم لازم دارم یه آنتی ویروس هم واسه دلم" 
یکی کامنت گذاشته بود نوشته بود "پس یه فتوشاپ هم واسه قیافه ت بذار" !!

 

 







 









 

 

 

 







 سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت . 

 

 

 

 

 

 

وزیر همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست . 
روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست ! 
پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد… 
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیلهای رسیدکه مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند، 
زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست !!! 
آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، 
اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !!! 
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد . 
پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!! 
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمیافتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند، 
بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود !!! 
ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است 
تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد.


 

 

 

 

 

 

((پائولوکوئیلو))
 
 
 







 هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است 

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. 

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. 

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. 
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! 

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. 

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! 

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است. 

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.

 

 

 







 

یک اتفاق عجیب ، یک عراقی همزمان و در یک شب، با دو دختر از اقوام نزدیکش ازدواج کرد. 

به گزارش روزنامه اماراتی البیان، عبدالرحمن ۲۲ ساله گفته است همزمان دلبسته این دو دختر شده بود. به همین دلیل تصمیم گرفت در یک مراسم، با آنها ازدواج کند.

داماد جوان که همراه پدرش در منطقه بیجی در شمال عراق به کشاورزی مشغول است، گفت با این اقدام می خواهد نشان دهد هیچ یک از دو عروس را بر دیگری ترجیح نمی دهد. 

این دو عروس یعنی انتظار ۱۷ ساله دختر عمو و سعاد ۲۱ ساله دختر عموی پدر داماد گفته اند که ابتدا مخالف چنین اقدامی بودند، اما پس از رایزنی ها و رفت و آمدها، موافقت کرده اند. 

سعاد هم گفته است که ابتدا از این پیشنهاد شوکه شد اما داماد او را قانع کرد که هر دو عروس را با هم دوست دارد. 

هم اکنون هر دو عروس در یک منزل سکونت دارند. 



 

 

 





صفحه قبل 1 ... 67 68 69 70 71 ... 187 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.