همه جوره ....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 

 

 

 







 به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم 

(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح) 

***** 

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم 

***** 

رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت 

***** 

رفتـــم بــه کنـــار دلــبرم با شــادی 
گفتـا کـه چـه خوب یاد من افتــادی 
گفتـم صـنما تــو عشق را استـادی 
گفتا پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو یاد من میدادی 
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ و درد زهـــر مــاری 

***** 


رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه 

(گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها) 

***** 
ميخوام مسواك بزنم 
مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟ 
ميگم بله مامان جون.. 
ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟ 
ميگم بله مامان جان.. 
ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردی 
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون 


***** 

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین 

(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر) 


***** 

رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن کنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشیمونی کرد. 


***** 

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس 

***** 

از اتاقم اومدم بیرون ،در دستشویی رو باز کردم .مامانم میگه داری میری دستشویی؟میگم نرم؟؟؟ 

***** 

به مامانم میگم پول بده!!!میگه اونایی که دو روز پیش گرفتی چی شد؟؟نکنه همشو خرج کردی؟؟؟ تا اومدم بگم پـَـ ....زد تو دهنم,نذاشت حرف بزنم 

من فقط میخواستم بگم پـَـَـس اندازشون کردم 


***** 

ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟ 

میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه 

(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ ) 

***** 

رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید 

فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟ 

گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید 

(ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی) 


***** 

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل 

(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

 

 







 

 





 
 
بیو گرافی ادامه مطلب ...
 







  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 







 یه روز یه خانوم حاجی بازاری خونه ش رو مرتب کرده بود و دیگه می خواست بره حمام که ترگل ورگل بشه ( بقیشو با عرض معذرت سانسور میکنم). تازه لباس هاش رو در آورده بود و می خواست آب بریزه رو سرش که شنید زنگ در خونه رو می زنند. تند و سریع لباسش رو می پوشه و میره دم در و می بینه که حاجی براش توسط یکی از شاگردهاش میوه فرستاده بوده. دوباره میره تو حمام و روز از نو روزی از نو که می بینه باز زنگ در رو زدند. باز لباس می پوشه میره دم در و می بینه اینبار پستچی اومده و نامه آورده. بار سوم که می ره تو حمام، دستش رو که روی دوش می ذاره ، باز صدای زنگ در رو می شنوه. از پنجره ی حمام نگاه می کنه و می بینه حسن آقا کوره ست. بنابراین با خیال راحت همون جور لخت میره پشت در و در رو برای حسن آقا باز می کنه.حاج خانوم هم خیالش راحت بوده که حسن آقا کوره، در رو باز می کنه که بیاد تو چون از راه دور اومده بوده و از آشناهای قدیمی حاج آقا و حاج خانوم بوده. درضمن حاج خانوم می بینه که حسن آقا با یه بسته شیرینی اومده بنده خدا. تعارفش میکنه و راه میافته جلو و از پله ها میره بالا و حسن آقا هم به دنبالش. همون طور لخت و عریون میشینه رو کاناپه و حسن آقا هم روبروش. میگه: خب خوش اومدی حسن آقا. صفا آوردی! این طرفا؟ حسن آقا سرخ و سفید میشه و جواب میده: والله حاج خانوم عرض کنم خدمتتون که چشمام رو تازه عمل کردم و اینم شیرینیشه که آوردم خدمتتون!!! 

 







   ترانه : مانی - ملودی : شاهین جمشیدپور

 پیانو : فریبرز خاتمی - گیتار : شهرام نورزاده
  این آهنگ به مناسبت نیمه شعبان "
ولادت با سعادت امام عصر " خوانده شده است

 

 


 Download 320  (کیفیت عالی)

 Download  128  (کیفیت متوسط)

 Download  OGG64  (کیفیت پائین)

 

 

 







 
 

 



 

 







 این حرکت مشکوک که گاه با برگزاری شوهای لباس در برخي مناطق شهر تهران و با پشتیبانی تبلیغاتی گسترده در شبکه های به ظاهر اجتماعی غربي در فضای مجازی انتشار پیدا می کند، با ارائه تصاویر نیمه برهنه و اختلاط زن و مرد در پوشش یک فعالیت اقتصادی به بی بند و باری اجتماعی دامن می زند. 





 

 


راهکار این شبکه گسترده برای فرار از نظارتهای قانونی و مالیاتی در مراحل ابتدایی با ارتباط گیری از طریق یک خط تلفن همراه اعتباری با مشتریان است اما هر از چندگاهی نیز آزادانه اقدام به راه اندازی نمایشگاه در پوشش بازارچه خیریه یا مزون در برخي نقاط شهر تهران از جمله شهرک غرب، تهرانپارس، اختیاریه و زعفرانیه، پاسداران و... می نمایند! 



 

استفاده از زبان عبری و نمادهای بهائيت و گروههای موسیقی رپ غربی در زیورآلات پیشنهادی کاملا مشهود است. 

 



نكته قابل توجه ديگر پايگاه هاي اينترنتي اين شبكه هاست كه بدون هيچ گونه محدوديت قانوني و حتي ثبت دامنه هاي داخلي به فعاليت مشغولند!

 

 







 پس از آنکه چندی پیش گل/شیف/ته فراها/نی در مجله فیگارو تصویری تقریباً برهنه از بالاتنه خود را به نمایش گذاشت و جنجال فراوانی به خصوص در شبکه های اجتماعی از جمله فی/س بو/ک به وجود آمد، در آخرین گام ها از سقوط در گرداب مسائل غیر اخلاقی، با قبول نقش یک روسپی و توهین به هویت زنان افغانی، بار دیگر تأسف اهالی هنر و حتی حامیان خود را بر انگیخت. 



 



مدیر شبکه آی تی ان که در آن زمان از وی حمایت می کرد و حق برهنه شدن را به او داده بود این بار با عقب نشینی از موضعش درباره روسپی گری گل/شی/فته در فیلم های هالیوودی گفت: «من از ایشان دفاع نمی کنم.» 



 

وی که در مورد برهنه شدن گلش/یف/ته حرفش را پس گرفته بود گفت: «آن قسمت هایی که وی به صورت لخ/ت و نیمه برهنه جلوی دوربین ظاهر شده است مسأله ای است که با فرهنگ ما تناقض دارد و جای بحث دارد و آن هم باید خودش بیاید و جواب دهد.»

 

 







 

 
 
 
 

? WHO FIGURED THIS OUT

 
چه کسی می توانست اینها را تصور کند ؟     
 INCREDIBLE 
 
باور نکردنی ست 
 
       
1) Fold a NEW  $20 bill in half... 
 
1- یک اسکناس 20 دلاری را از وسط تا کنید




 2) Fold again, taking care to fold it exactly as below 
 
2- دوباره دقیقاً مطابق شکل زیر تا کنید



 3) Fold the other end, exactly as before
 
انتهای دیگر را نیز دقیقاً مثل قبل تا کنید 




 4) Now, simply turn it over...
 
4- حالا اسکناس را برگردانید        
 




 What a coincidence! A simple geometric fold creates a catastrophic premonition printed on all $20 bills
 
عجب تصادفی! یک تا کردن هندسی فجایع بزرگی را روی اسکناس بیست دلاری ثبت کرده است
 

? COINCIDENCE
 
تصادفی است؟ 
 
YOU DECIDE
 
خودتان تصمیم بگیرید

 As if that wasn't enough...  
Here is what you've seen...
 
ظاهراً هنوز کافی نیست حالا دقت کنید چی می بینید 

 Firstly The Pentagon on fire...
 
اولاً پنتاگون در حال آتش سوزی        



 Then   The  Twin Towers.
 
بعد برجهای دوقلو


.And now .. look at this!
 
و حالا... به این نگاه کنید 



 TRIPLE COINCIDENCE ON A SIMPL E $20 BILL
 
سه اتفاق روی یک بیست دلاری عادی
 
Disaster Pentagon
 
فاجعه پنتاگون
 Disaster Twin  Towers 
 
فاجعه برجهای دوقلو
?? Disaster Osama
 
فاجعه اوسامه؟؟؟

It gets even better 9 + 11 = $20!
 
جالب تر از هم اینکه 11+ 9 = 20 
      

 Creepy huh? Send this to as many people as you can, cause:
 
مو بر اندام آدم راست می شود.  

Hey, this is one history lesson most people probably will  not mind reading!
 
هی، این یک درس تاریخی است که اکثر مردم احتمالاً زحمت خواندن آن را به خود نمی دهند...
 
 





صفحه قبل 1 ... 44 45 46 47 48 ... 187 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.