همه جوره ....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 فروردین، قوچ 

 

اردیبهشت، ثور 

 

خرداد,جوزا 

 

تیر، سرطان 

 

♥ مرداد، (شــ ــیــ ــر طـ ــلایــ ــی ) ♥ 

 

شهریور، سنبله 


 

مهر، میزان 

 

آبان، عقرب 

 

آذر، کمان 

 

دی، جدی 

 

دلو، بهمن 

 

اسفند، حوت 

 

 







 
مولا برای از تو سرودن غزل کم است 
تلمیح و استعاره، مجاز و بدل کم است 
قرآن ناب لایق وصف مقام توست 
شعر و حدیث و قصه و ضرب المثل کم است 
آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است 
شیرینی شکر که چه گویم، عسل کم است 
باید برای مدح تو از صبح بَدر گفت 
هیجای نهروان و شکوه جمل کم است
 

 

ای دست اقتدار خدا، فارس العرب 
اصلا برای شأن تو تعبیر «یل» کم است 
هر قدر هم که دم بزنم ای امیر عشق 
از شوکت و جلالت تو، ما حَصَل کم است 
شهره شده میان عرب تک سواری ات 
آوازه های صاعقه ی ذوالفقاری ات 
ای آفتاب علم و یقین یا ابوتراب 
همواره در مدار تو دین یا ابوتراب
 

 

صبح نگات، شمس ضحی یا ابالحسن 
تار عبات حبل متین یا ابوتراب 
از ابتدای خلقت خود کسب فیض کرد 
در محضر تو روح الامین یا ابوتراب 
مولای من ولایت تو از ازل شده 
با روح و جان شیعه عجین یا ابوتراب 
الطاف بی کران تو ای قبله گاه جود 
می بارد از یسار و یمین یا ابوتراب
 

 

در رستخیز صبح قیامت برای ما 
عشق تو است حصن حصین یا ابوتراب 
با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر 
جاری شده ست خلد برین یا ابوتراب 
چشمان روشن تو بهشت پیمبر است 
اصلاً سرشت تو ز سرشت پیمبر است 
تفسیر کن برای همه محکمات را 
اسرار ناب آیه ی صبر و صلات را
 

 

مصداق بی بدیل «أولی الامر» روشن است 
معلوم کرده ای یؤتون الزکات را 
مولای من تمام صفاتت الهی است 
آئینه ای تلألؤ انوار ذات را 
شرط حیات طیبه نور ولایت است 
از ما مگیر حضرت عشق این حیات را 
با نعمت ولایتت آقا خود خدا 
بی شک گشوده بر همه باب النجات را
 

 

یک لحظه در ولایت تو شک نمی کند 
هر کس شنیده زمزمه ی کائنات را 
تو آمدی کمی به زمین آسمان دهی 
تا که تجلّیات خدا را نشان دهی 
تسبیح انبیاء معظم علی علی ست 
نقش لب پیمبر خاتم علی علی ست 
رمز نجات حضرت موسی میان نیل 
فریاد استغاثه ی آدم علی علی ست
 

 

هر گوشه را که می نگرم ذکر خیر توست 
آقای من عبادت عالم علی علی ست 
رمز تقرب همه ی اهل کائنات 
آوای هر فرشته دمادم علی علی ست 
لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام 
زیبا ترین ترنّم زمزم علی علی ست 
وقتی علی تجلی اسماء اعظم است 
بی شک تجلیات خدا هم علی علی ست
 

 

تو آمدی و عزّت توحید پا گرفت 
نور خدا زمین و زمان را فرا گرفت 
مستیم از زلالی جام غدیر خم 
هستیم شیعیان امام غدیر خم 
مولا شدن فقط وَ فقط شأن حیدر است 
این است لحظه لحظه، تمام غدیر خم 
بر مسلمین تمام شده نعمت خدا 
در خطّه ای شریف به نام غدیر خم
 

 

آری نظام ناب ولایت بنا شده 
آری بنا شده ست نظام غدیر خم 
معنا شده ولایت عام و ولی خاص 
در واژه واژه خطبه ی تام غدیر خم 
راه علی ست راه ولی فقیه مان 
این است سرّ ناب پیام غدیر خم 
ای نائب امام زمان! جان فدای تو 
آقا طنین فکنده در عالم صدای تو:
 

 

پویا ترین طریق حقیقت بصیرت است 
گویا ترین پیام ولایت بصیرت است 
ای تشنگان فیض حقیقی آفتاب! 
تنها صراط صبح سعادت بصیرت است 
جوینده ی حکومت مولای متّقین! 
شرط حلول روح عدالت بصیرت است 
اینجاست سرّ معجزه ی خون هر شهید 
شیوایی شکوه شهادت بصیرت است
 

 

در این غروب غیبت خورشید، ضامنِ - 
پیروزی حقیقی امّت بصیرت است 
در فتنه خیزِ عصر حوادث، طلیعه ی - 
صبح ظهور حضرت حجّت بصیرت است 
دل های ماست گوشه ی محراب جمکران 
«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
 

 

 

 

 







 در روزگاران دور که بشر تازه یک‌جا نشین شده بود، شهری در سیستان پدید آمد که به گفته‌ی باستان‌شناسان به لحاظ بافت شهری، جمعیت، برنامه ریزی شهری و ... اولین شهر جهان بود. شهر سوخته و تمدن هوشمند و خلاق آن با بیش ازپنج‌هزار سال قدمت، به‌عنوان بزرگ‌ترین استقرار شهرنشینی ، نمونه‌ای منحصر به ‌فرد و حکایت‌گر واقعی علم، صنعت و فرهنگ گذشته‌های دور این مرز و بوم می‌باشد. 
گفته می‌شود، شهر سوخته پیشرفته‌ترین شهر جهان قدیم بوده‌است 


 



موقعیت جغرافیایی : 
در ۵۶ کیلومتری زابل  و در حاشیه جاده زابل-زاهدان در شرق ایران در استان سیستان و بلوچستان واقع شده‌است.

 
 



اینک به برخی از پیشرفت های شگفت انگیز آن اشاره می کنم: 

نخستین چشم مصنوعی جهان 



 
 


برای نخستین بار در شهر سوخته یك چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش كشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است. 

جراحی مغز! 



 
 


قدیمی ترین تخته نرد جهان 
 

نخستین انیمیشن جهان 
 


باستان شناسان هنگام کاوش در گوری 5 هزار ساله جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با یک درخت روی آن دیده می شود. آن ها پس از بررسی این شی دریافتند نقش موجود بر آن برخلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطه‌های تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به گونه‌ای که حرکت بز به سوی درخت را نشان می دهد. هنرمندی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته‌ است در 5 حرکت، بزی را طراحی كند كه به سمت درخت حركتو از برگ آن تغذیه می کند. 


 







 يكى از بهترين دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تيم ملى اسپانيا كه در رئال مادريد صاحب ركوردهاى عجيب و غريبى شده، هفته قبل كارى كرد كه قلب همه انسان هاى عاطفى را لرزاند.  


 


ظاهراً «ايكر» همراه خانواده اش براى خوردن غذا به يك رستوران رفته بود كه در آنجا با يك نوجوان ۱۳ ساله كه دچار نقص عضو بوده روبه رو مى شود، پسرك بيمار به محض ديدن دروازه بان افسانه اى اسپانيا به سراغ او مى رود و مى گويد:«آقاى كاسياس ... در روز بازى با پرتغال، تو به اين خاطر موفق شدى پنالتى ها را دريافت كنى كه من و بقيه دوستانم در مدرسه بچه هاى استثنايى، برايت دعا كرديم!» ايكر كاسياس كه به سختى جلوى اشكش را مى گيرد از پسرك تشكر مى كند و نام و آدرس مدرسه را از او مى گيرد و ... فردا ظهر حوالى ظهر، ناگهان «كاسياس بزرگ» وارد مدرسه مذكور مى شود و در ميان بهت وحيرت مسئولان مدرسه - و شادى زايد الوصف شاگردان آن مدرسه - به بچه ها مى گويد:« من آمدم اينجا تا براى دعاهايى كه در حقم كردين كه پنالتى را بگيرم، شخصاً از شما تشكر كنم!» 

بچه هاى مدرسه كه از خوشحالى سر از پا نمى شناختند، اطراف «ايكر» حلقه مى زنند و با او عكس مى اندازند و امضا مى گيرند و ... كه ناگهان يكى از بچه ها به او مى گويد:« آقاى كاسياس توميتونى پنالتى مرا هم بگيرى؟» ايكر نيز بلافاصله از داخل ماشينش لباس هاى تمرين را درآورده و برتن مى كند و همراه بچه ها به زمين چمن مدرسه مى روند و با هماهنگى مسئولان مدرسه به بچه ها اين فرصت را مى دهد كه هركدام به او يك پنالتى بزنند و ... 
ايكر كاسياس ۲ ساعت و نيم در آن مدرسه مى ماند تا تك تك بچه هاى بيمار آن مدرسه به او پنالتى بزنند و ...؟ 



 

 

 

خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــی باید به همچین مردی احترام گذاشت فرق نمیکنه طرفدار بارسا باشی یا رئال  

به افتخار ایـــکر مقدس....

 







 به سلامتي پسري که پولهاي مچاله شدشو اروم گذاشت جلوي فروشنده و گفت: 
براي روز پدر يک کمربند مي خوام.. 
فروشنده:چه جنسي باشه؟ 
پسر کوچولو: 
.. 
.. 
.. 
.. 
.. 
.. 
.. 
.. 
فرقي نميکنه فقط دردش کم باشه...
 

 

مرد سرت رو بالا بگیر از چی‌ خجالت میکشی؟ 
خجالت را باید کسانی‌ بکشند که نان را از سفره تو دزدیده‌اند 
و حساب بانکی شان را در کشورهای دیگر پر کردند. 

خجالت را باید کسانی‌ بکشند 
که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دهند 
و غیر از ریا چیزی برای زندگی ندارند!
 

 

تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم 
باز نه زخمهای من خوب میشود 
نه زخمهای تو ... ! ! !
 

 

دریـــغ نکنید ! بگـذاریــد واکــس بــزنــم 
میخـــواهـم بــرق ِ آســمان را از کـفـش هــای ِ شمــا ، دنــبال کــنم !!!
 

 

کودکی به پدرش گفت: «پدر دیروز سر چارراه حاجی فیروز دیدم. 
بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند،ولی پدر،من خیلی از او خوشم آمد،نه به خاطر 
اینکه ادا در می آورد و می رقصید،به خاطر اینکه چشم هایش خیلی شبیه تو بود ...» 
از فردا،مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چارراه می دیدند ...
 

 

خداوندا ...... 
قیامتت را بر پا کن!!! 
تو اگر خسته نشده ای ، ما عجیب خسته ایم ..
 

 

کاش 

حیا اجباری بود شرف اجباری بود 

راستی و درستی اجباری بود 

کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود 


کــــــــــــــــــاش ....

 

 







 اولین روز دبستان بازگرد 
کودکی های شاد و خندان بازگرد 

بازگرد ای خاطرات کودکی 
بر سوار اسب های چوبکی 

خاطرات کودکی زیبا ترند 
یادگاران کهن مانا ترند 

درسهای سال اول ساده بود 
آب را بابا به سارا داده بود 

درس پند آموز روباه و خروس 
روبه مکار و دزد چاپلوس 

کاکلی گنجشککی باهوش بود 
فیل نادانی برایش موش بود 

روز مهمانی کوکب خانم است 
سفره پر از بوی نان گندم است 

با وجود سوز و سرمای شدید 
ریز علی پیراهن از تن می درید 

تا درون نیمکت جا می شدیم 
ما پر از تصمیم کبری می شدیم 

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم 
یک تراش سرخ لاکی داشتیم 

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت 
دوشمان از حلقه هایش درد داشت 

گرمی دستانمان از آه بود 
برگ دفترهامان به رنگ کاه بود 

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ 
خش خش جاروی بابا روی برگ 

همکلاسی های من یادم کنید 
باز هم در کوچه فریادم کنید 

همکلاسی های درس و رنج و کار 
بچه های جامه های وصله دار 

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود 
جمع بودن بود و تفریقی نبود 

کاش می شد باز کوچک می شدیم 
لااقل یک روز کودک می شدیم 

یاد آن آموزگار ساده پوش 
یاد آن گچ ها که بودش روی دوش 

ای معلم ، هم نام و هم یادت به خیر 
یاد درس آب و بابایت به خیر 

ای دبستانی ترین احساس من 
باز گرد این مشق ها را خط بزن 

 







  


امام جمعه خرم آبادحجت الاسلام میرعمادی : مـرغ همان پرنده ای است که نا فرمانی «حضرت نوح» پیامبر خدا را کرد و خدا هم بال پـرواز کردن را از او گرفت، 

به نظر من خوردن گوشت مرغ مکروه می باشد! مخصوصا زمانی که دین اسلام با خطر کفار مواجه شود! که دیگر حرام بودن آن قطعی است. 


 

 







 احتمالا از این چیزها دیدی، یه میوه ی بزرگ توی یه تنگ شیشه ای که دهانه ی تنگ اونقدر کوچیکه که محاله میوه رو توش بندازن! 


 
همیشه این سوال را داشتم، که اینها چطوری می رن تو شیشه جالب بود. 





 

 

 








 
 

 

 

 

 

 

 







  

 

 






صفحه قبل 1 ... 28 29 30 31 32 ... 187 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.