- 7 دی 1392
- 2 دی 1392
- 7 آذر 1392
- 6 آذر 1392
- 5 آذر 1392
- 4 آذر 1392
- 3 آذر 1392
- 2 آذر 1392
- 1 آذر 1392
- 7 آبان 1392
- 6 آبان 1392
- 5 آبان 1392
- 4 آبان 1392
- 3 آبان 1392
- 2 آبان 1392
- 1 آبان 1392
- 7 مهر 1392
- 4 مهر 1392
- 3 مهر 1392
- 2 مهر 1392
- 1 مهر 1392
- 2 مرداد 1392
- 1 ارديبهشت 1392
- 7 فروردين 1392
- 5 فروردين 1392
- 4 فروردين 1392
- 3 فروردين 1392
- 2 فروردين 1392
- 1 فروردين 1392
- 5 اسفند 1391
- 4 اسفند 1391
- ستاره ی سیاه
- دانلود هر چی بخوای
- همین جوری الکی
- ____ღ مسافر مهتـــاب ღ____
- ♪♥♂♥♀L0vEly♂♥♀♥♪
- نيا تو...خصوصيه..
- جالب ترين ها در نجوم
- ايستاده بميريد بهتر از ان است كه روي زانوهايتان زندگي كنيد.
- ☺☺ طنزبلاگ ☻☻
- فقط دختر پسراي باحال بيان تو...
- وانيا
- نقاش كوچولو
- رئال مادريد
- دختري از دل گرما
- دنياي بي انتها
- قاب زيباي پنجره
- خودمـــــوني
- ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
همه جوره ....
و آدرس
hamehjore.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
قالب وبلاگ
دانلود عکس
آپلود فایل
پزشک متخصص
پزشک پوست
مهران
ایمیل : ReMe_love@ymail.com
به اين عكس 30ثانيه بدون پلك زدن نگاه كنيد
بعد 30 ثانيه بلافاصله به يك برگه A4 سفيد نگاه كنيد
چه اتفاقي ميافته؟؟؟؟
برنادت دختری از روستاهای فرانسه و از خانواده*ای فقیر بود كه مدعی شد مریم مادر مسیح را میبیند و با او گفتگو می*كند. عده*ای به او ایمان آورده و عده*ای دیگر او را دروغگو خواندند ولی حرف*های برنادت كه از طرف مریم مقدس بیان می*كرد و به همه مردم روی زمین پیام*های خوب زیستن را ابلاغ می*نمود حتی اسقف كلیسای آن جا را نیز بر آن داشت تا به برنادت ایمان آورد .
برنادت در طول زندگیش معجزات بسیاری از جمله شفای بیماران لاعلاج انجام داد و سرانجام در سال 1879درگذشت. و حالا پس از 130 سال مقامات كلیسایی كه وی در آنجا دفن شده بود بدن او را بیرون آوردند و دیدند كه جنازه*اش نپوسیده است و این محل امروز محل زیارت مسیحیان شده است.
جنازه این خانم روحانی در حال حاضر در کلیسای St. Gildard در Nevers فرانسه نگهداری میشود که در سال 1879 فوت کرد.
نام وی Sister Marie Bernard بود .بعد از سه بار کالبد شکافی و نمونه برداری از اجزای بدن او (آخرین بار 1925) محققان و پزشکان گفتند که علت ماندگاری بدن او و سالم ماندن کلیه اجزای بدنش (ماهیچه ها -اسکلت -و اجزای داخلی بدن) نوعی نمک کلسیم و نیز نوعی کپک هست که مانند لایه ای کل بدن او را پوشانده بود و با اینکه جنازه بار اول (1909) توسط راهبه ها شسته شده و لباسهایش تعویض شده باز هم تا سال 1925 که آخرین کالبد شکافی انجام شد جنازه سالم مانده بود و هیچ نوع اثری از بوی بد یا پوسیدگی مشاهده نشد.
آخرین گزارشی که در مورد آن نوشته شده این پدیده را امری غیر عادی ذکر کردند.
.....................................................................................................................
رينهامهال عمارتي قرن هفدهمي در نورفولک است که گفته مي شود توسط شبح بانويي قهوه اي پوش به نام دوروثي والپول تسخير شده بود که در سال 1729 مرده بود. شبح به نام بانوي قهوه اي پوش شناخته شده بود چرا که خانم دوروسي در يک تابلوي نقاشي، لباسي قهوه اي رنگ پوشيده بود. در سال 1936 تصوير شبح او به وسيله ي دو عکاس که در عمارت مشغول عکاسي بودند روي فيلم ظاهر شد. آنها هنگام عکاسي به راه پله رسيدند. ايندره شيرا بعدا نوشت: کاپيتان پروواند هنگامي که من فلش را روشن کردم، يک عکس گرفت. او دوربين را براي عکسي ديگر آناده کرد و من درست در کنار او، نزديک دوربين با فلش در دستم ايستاده بودم و مستقيم به پلکان نگاه ميکردم. در يک لحظه شکل اتري را که به آرامي از پله ها پايين ميآمد، ديدم. با هيجان بلند فرياد زدم: عجله کن! عجله کن!! اينجا يک چيزي هست.و بعد فلاش زدم. بعد از فلاش و گرفتن عکس کاپيتان پارچه دوربين را از روي سر برداشت و از من پرسيد که اين همه هيجان براي چيست؟ بعد از اينکه به کاپيتان گفت که يک شبح روي پله ها بوده، کاپيتان با او سر پنج پوند شرط بست که هيچ چيز در عکس وجود نخواهد داشت. تمام راه برگشت به لندن را دراين مورد بحث کردند و از يکي از دوستان خو خواستند که شاهد ظاهر کردن عکس باشد. در نهايت مشخص شد با اينکه نگاتيو فيلم به هيچ عنوان دست کتري نشده بود، عکس از چيزي شبيه شبح گرفته شده بود.
........................................................................................................................
آتشنشاني که براي اين ماموريت فرستاده شد اين عکس را در مالزي گرفته. با بزرگ کردن عکس شبحي که زير پل قرار گرفته کشف شد.
َآيا اين شبح مي توتند متعلق به يکي از قربانيان اين تصادف باشد؟؟؟
...............................................................................................................................
درياچه ميشيگان"
گویی دریاچه (میشیگان) در آمریکا هیچگاه بدون حضور ارواح خود معنا ندارد. در ماه سپتامبر سال 1678 کشتی (گریفن) اسکله (گرین*بی)*در میشیگان را ترک کرد و مدتی بعد ناپدید شد ولی تا سالها بعد ملوانان مختلفی ادعا می*کردند که (گریفن) را شناور بر روی دریاچه دیده*اند.
_ این داستان کشتی بسار قدیمی است، گفته می شود کشتی جست وجو گر سباستین در حالی که در حال بازگشت به خانه ی خود(فرانسه) بود در تنگه ی مکیناک غرق شده گفته می شود این کشتی هر هفت سال یکبار در میان مه جزایر اطراف خود را نمایان می کند.
_ (ادموند فیتز جرالد) کشتی معروفی بود که به*دنبال کشف معادن تازه در آن دریاچه به این سو و آن سو می*رفت. ولی این کشتی بزرگ در روز نوزدهم نوامبر سال 1975 غرق شد و تمام 26 خدمه آن جان خود را از دست دادند. این اتفاق باید خیلی سریع رخ داده باشد چون لحظاتی قبل از غرق شدن کاپیتان یک کشتی دیگر(کاپیتان کوپر) در حال صحبت با کاپیتان کشتی فیتز بود وی اظهار داشت کشتی در میان برف سنگین است و به سختی دیده میشد. سپس به طور ناگهانی بارش برف قطع شد و کشتی فیتز هم ناپدید شد. نه فقط از دیدگان بلکه از رادار کوپر نیز محو شد.
ده سال بعد کارکنان یک کشتی تجاری اعلام کردند که (ادموند فیتز جرالد) را در میان آبها دیده*اند که به جلو می*تازد.
_ در سال 1988 یک غواص آمریکایی در اعماق دریاچه (سوپریور) شنا می*کرد که به بقایای کشتی بخار (امپراطور) رسید. او به داخل بازمانده*های کشتی شنا کرد تا قسمت*های مختلف آن را تماشا کند. این غواص قسم می*خورد که در خوابگاه کشتی، یکی از خدمه*را دیده است که بر روی تختی شکسته خوابیده بود. در همان هنگام روح برگشت و به غواص نگاه کرد.
بیشتر اتفاقات در ماه نوامبر رخ می دهد هنگامی که طوفانها در دریا حکمرانی میکنند و دید بسیار اندک است. تصویر شبح مانند یک کشتی بخار در حال جنگ رویت شده که از طریق طوفان در پی یک بندر گاه امن است.
شاعر زن میگه :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
شاعر مرد در جواب میگه :
به نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسنالخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیباییام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بیخشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مهجبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین !
به گزارش سامانه مدیریت ارتباطات شهرداری اهواز، طي چند ماه اخير ، شهرداري اهواز اقدام به ايجاد جلوه هاي تصويري زيباي پل ها سطح اين شهر نموده است كه چهره اين شهر راتغيير داده است .
نورپردازي پل سفيد (معلق) اهواز ، پيچ استاديوم ، پل چهارم ، آبشار مصنوعي پل علي بن مهزيار ، پل كابلي (غدير) از جمله اين اقدامات است . بنا براعلام منصور کتانباف شهردار اهواز، نورپردازی پل پنجم اهواز نیز هم اینک در حال انجام است.
پيش بيني مي شود جلوه هاي ويژه پل هاي اهواز در ايام نوروز امسال باعث استقبال گردشگران داخلي و خارجي شود.
فقر شدید و نیاز مبرم یک کودک هندی به غذا باعث شد که وی زندگی خود را با شیر سگ بگذراند. این کودک که "شوتو" نام دارد از خانواده بسیار فقیر است، به گونه ای که والدین وی نمی توانند برای کودک پنج ساله خود غذا تهیه کنند.
بنا به این گزارش، سگی که این کودک شیر آن را می نوشد نیز با وی تعامل می کند و منتظر می ماند تا خوردن شیر وی تمام شود.
این کودک در مصاحبه با شبکه خبری ان بی اس هند می گوید: خانواده ام نمی توانند برای من غذا تهیه کنند و به همین دلیل بیش از یک سال است که از شیر سگ برای تغذیه استفاده می کنم، به طوری که به این سگ عادت کردم و آن را دوست دارم.
چند تا اسم زيباي دخترونه:
1- ستاره: شبا مياد بيرون ؛
به همه چشمک ميزنه!!
2- سحر: دم صبح مياد ؛
معلوم نيست شب قبل کجا بوده !!
3- سايه: هميشه زير پاته ؛
خيابون و خونه واسش فرقي نداره
4- هديه: به همه ميده ،
اگه نگيريش از دستت رفته!!
5- راضيه: نيازي به توضيح نداره!
6- آرزو: همه مي کنن
7- سيما: تا لختش نکني کاري بهت نداره!
8- مينا : بايد باهاش ور بري تا خنثاش کني!
9- عسل: همه مي خوان بخورنش!
10- بهار: تا مياد همه مست مي شن!
11- باران: تا مياد خيست مي کنه!
12- مژده : هرجا نگاه کني
مي بيني افتتاحش کردن!!
13- ندا : تا ميده بايد بگيريش!
14- دريا: تا ازش چيزي بخواي
صداشو بلند میکنه!
کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. دنی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟
دنی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده .
نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من دنی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی .
دوستار تو
دنی
دنی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد.
نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من دنیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده .
دنی
اما دنی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.
نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من دنی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
دنی
دنی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پارش کرد. تو فکر فرو رفت . رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
دنی رفت کلیسا. یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزديد ) و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
نامه شماره چهار
سلام خدا
مامانت پیش منه. اگه می خواییش، واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده....!!
صفحه قبل 1 ... 152 153 154 155 156 ... 187 صفحه بعد
- عكس
- طبیعت
- عاشقانه
- خنده دار
- هنرپیشه ایرانی
- هنرپیشه خارجی
- مذهبی
- گوناگون
- ماشین
- ورزشی
- هنری
- اخبار سينما
- جك و اسمس
- سرگرمي
- مطالب عمومي
- علمی
- فرهنگی
- تاریخی
- اجتماعی
- همه جوره
- بازي هاي باحال
- عشقولااانه
- پوسترهاي بازيكنان استقلال
- ورزشي
- فناوری و تکنولوژی
- مذهبی
- داستان کوتاه و حکایت
- شعر
- دانلود
- ویدئو
- صوتی
- فایل
- کامپیوتر و اینترنت
افتخارات باشگاه یوونتوس
دانلود ادعیه ماه مبارک رمضان
زندگی نامه آیت الله خامنه ای
سید مهدی رحمتی
:::... خليج هميشه فارس ...:::
والپيپرهاي بازيكنان استقلال
بـازي هـــاي وبـــــلاگ(همه جوره !)
افتخارات باشگاه رئال مادريد
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
خرید پرده اسکرین
قیمت تشک طبی سفت
کاشی رستوران
لیست لینک ها