- 7 دی 1392
- 2 دی 1392
- 7 آذر 1392
- 6 آذر 1392
- 5 آذر 1392
- 4 آذر 1392
- 3 آذر 1392
- 2 آذر 1392
- 1 آذر 1392
- 7 آبان 1392
- 6 آبان 1392
- 5 آبان 1392
- 4 آبان 1392
- 3 آبان 1392
- 2 آبان 1392
- 1 آبان 1392
- 7 مهر 1392
- 4 مهر 1392
- 3 مهر 1392
- 2 مهر 1392
- 1 مهر 1392
- 2 مرداد 1392
- 1 ارديبهشت 1392
- 7 فروردين 1392
- 5 فروردين 1392
- 4 فروردين 1392
- 3 فروردين 1392
- 2 فروردين 1392
- 1 فروردين 1392
- 5 اسفند 1391
- 4 اسفند 1391
- ستاره ی سیاه
- دانلود هر چی بخوای
- همین جوری الکی
- ____ღ مسافر مهتـــاب ღ____
- ♪♥♂♥♀L0vEly♂♥♀♥♪
- نيا تو...خصوصيه..
- جالب ترين ها در نجوم
- ايستاده بميريد بهتر از ان است كه روي زانوهايتان زندگي كنيد.
- ☺☺ طنزبلاگ ☻☻
- فقط دختر پسراي باحال بيان تو...
- وانيا
- نقاش كوچولو
- رئال مادريد
- دختري از دل گرما
- دنياي بي انتها
- قاب زيباي پنجره
- خودمـــــوني
- ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
همه جوره ....
و آدرس
hamehjore.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
قالب وبلاگ
دانلود عکس
آپلود فایل
پزشک متخصص
پزشک پوست
مهران
ایمیل : ReMe_love@ymail.com
دخترها:
بعضي از اونا واقعاً مي خونند وقتي ميرن سر كتاب تا يكي دو ساعت ديگه كلشونو از كتاب بر نمي دارند . عادت دارند زير مطالب كتاب خط بكشند كه بعدا بخونند
بعضي هاشون هم كه مثلا درس مي خونند كتاب جلوشونه چشمشون هم روي كتابه ولي حواسشون يه جاي ديگست ...
يه عده اي هم هستند كه به بهونه اينكه مشكل دارن زنگ ميزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود يك ساعت و اندي به طوري كه اشك و دود تلفن در مياد براي هم قصه بي بي چساره تعريف مي كنند.
و اما پسر ها:
يا درس نمي خونند يا وقتي مي خواند بخونند بايد حسش بياد. وقتي حسش مياد كه شب امتحانه ...
يه كم كه درس خوندند يه موردي پيش مياد و بهش خيره مي شوند
و به يه چيزي فكر مي كنند بعد انگار كه درس خوندند بلند ميشند ميرن استراحت مي كنند بعد از يك ساعت استراحت دوباره ميرند ميشينند فكر مي كنند . وقتي فكرشون تموم شد كتاب را ورق ميزنند يه كم براندازش ميكنند وزنش مي كنند استخاره مي كنند براي خودشون تقسيمش مي كنند ميگند تا ساعت فلان اينقدر مي خونم تا ساعت فلان اينقدر بعد ميرن استراحت كنند . حين استراحت حسشون تموم ميشه
حال ندارند برند بخونند ولي چون مي دونند فردا امتحان دارند پا ميشند ميرند سر كتابشون.
همينجور كه مي خونند هيچي حاليشون نيست چون جاي ديگه فكر مي كنند(لازم به ذكر است كه هيچ وقت در هيچ موقعيتي فكر نمي كنند فقط موقع درس خوندن فكرشون مياد) بعد از نيم ساعت دوباره ميرن استراحت، بعد سه ربع استراحت مي بينند خيلي دير شده .دوباره ميرنند درس بخونند اين بار مي خونند يه چيزايي هم ياد ميگيرند ولي چيزايي كه ياد نمي گيرند را ميذارند كه فردا از دوستاش بپرسند يه كم به معلمشون فحش ميدند مي گند اينارو درس نداده . خلاصه آخرش نميرسند كتاب را تموم كنند فردا ميرند ميبينند كه دوستاشون يه چيزايي مي گند كه تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد ميشه اونايي هم كه خونده بودند يادشون ميره به همين سادگي...
۱)دقیقا اون زمان که راننده تاکسی می خواهید سبقت بگیره حتما یه مسافر هست که بگه: آقا پیاده می شم!!!
۲)هشتاد درصد امتحانات پایان ترم براساس کلاسی است که در آن غایب بوده ای!!!
۳)اگر بلیت نداشته باشی پول خرد هم نداری. وقتی پول خرد داری که بلیت هم داری!!!
۴)اونی که بیشتر از همه دوستش داری، عاشق اونی میشه که بیشتر از همه ازش تنفر داری!!!
۵)کافیه یه بار تو کلاس، خونه یا مهمونی عطسه کنی تا ۶ قرن بعد هرکی مریض میشه و تورو می بینه میگه من از تو گرفتم!!!
۶)وقت نوبت ما میشه نون بگیریم همون موقع آشنای شاطرم میاد نون بگیره!!!
۷)واژه های «جون مادرت!» دقیقا وقتی از دهنت می پرن که طرف مقابلت مادرش رو از دست داده!!!
۸)هر وقت می خوای انگلیسی تایپ کنی کیبورد رو فارسیه و وقتی میفهمی که جمله رو تا آخر تایپ کردی!!!
۹)همیشه وقتی می خوای «ست» بپوشی، یه تیکش تو رخت چرکاست!!!
۱۰)پریدن فیوز برق با حساسیت مسابقه فوتبال رابطه مستقیم داره!!!
۱۱)تمام ماه ظرفاتو می شوری، خشک می کنی، میذاری تو کابینت، درست روزی که مامانت میاد بهت سر بزنه کلی ظرف نشسته داری، پاک آبرومت میره!!!
۱۲)هروقت همه چیز زندگیت سرجاشه، یه چیزی رو جای اشتباه گذاشتی که بعدا صداش درمیاد!!!
۱۳)همیشه هوس همون غذایی رو می کنی که تو یخچال نیست!!!
۱۴)میزان سنگ توی غذا با دندان های خراب و سست رابطه مستقیم دارد!!!
۱۵)هر وقت میای در کنسرو ماهی رو باز کنی حلقه اش کنده می شه!!!
۱۶)اگر تو یه اتوبوس پنجاه تا از بهترین نوع صندلی وجود داشته باشه، همیشه اون داغون داغونه سهم تو میشه!!!
۱۷)اینترنت همیشه پرسرعت کار میکنه مگر اینکه شما کار مهم و واجبی داشته باشید!!!
۱۸)همیشه ۹۹ درصد اول سریع دانلود میشه، یک درصد آخر قطع میشه!!!
۱۹)فاصله شما با گیت سالن پرواز رابطه مستقیم داره با وزن باری که حمل می کنید و رابطه عکس داره با زمان باقی مانده تا پرواز!!!
۲۰)دقیقا وقتی داری با بابت راجع به گرفتن ماشین حرف میزنی، تلویزیون یه برنامه پخش می کنه درمورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین!!!
۲۱)وقتی تزریقاتی ازت پرسید کی پنی سلین زدی فرقی نمی کنه که بگی ۶ سال، ۶ ماه، یا حتی ۶ ثانیه پیش، چون اون هوس کرده ازت تست بگیره و تو بیشتر درد بکشی!!!
يک روز جوجه رنگي گرفته بودم بعد شب شد ديدم خيلي تنهاست بعد حس مادرانه مرغ بهم دست داد بعد جوجه اوردم پيش خودم بخوابه بعد وقتي صبح بلند شدم ديدم جوجه له شده
**********************************
اعتراف ميکنم 15 سال پيش برا اولين باري که کشتي کج ديدم، از بالا رخته خواب پريدم رو داداش کوچيکه و بيچاره دو تا دنده و دماغش شکست. هنوزم مشکل تنفسي داره
**********************************
يه بار تو بچگي مداد نقاشيمو تيز کردم، ماهي قرمز عيد و توي تنگ به روش سرخ پوستا شکار کردم طفلکي ماهيه هنوز دلم براش ميسوزه
**********************************
اعتراف مي کنم وقتي 3-4سالمبود که کشف کردم خالم خواهر مامانم هست کلي ذوق مرگ شدم رفتم به دختر خالم گفتم مي دونستي مامانت خواهر مامان من ؟؟ گفت دروغ مي گي تازشم دروغ گو دشمن خداست . تا چند روز باهام قهر کرد بي جنبه
**********************************
اعتراف ميکنم بچه که بودم يه قورباغه رو از تو باغچه پيدا کردم و يهو حس پزشک بودن بهم دست داد و يه آمپول پر از آب بهش زدم بعد برا اينکه وَرَمِش بشينه جراحيش کردم بعد باند پچيش کردم و ولش کردم و کلي احساس آرامش وجدان کردم که قورباغه رو درمان کردم!!
**********************************
اعتراف ميکنم خيلي بچه که بودم آبجيم بهم گفته بود تو سرما هااا که ميکني بخار ميشه،اين بخارا ميره تو آسمون و ابر ميشه...منم تو روزاي سرد از درس و مشقم ميزدم ميرفتم ميشستم تو حياط ساعتها هاااا ميکردم که ابر شه برف بياد تعطيل شيم...!!!!
**********************************
اعتراف ميکنم بچه که بودم فکر ميکردم خر مگس همون خره که بالداره. واسه همين هر موقع کارتوني نشون ميداد که توش يه اسب بالدار بود من سريع ميگفتم اِ خر مگس. همه فکر ميکردن روانيم
**********************************
اعتراف مي کنم چندروز پيش ميدان قدس (تجريش ) بودم ،يک خانمي ايستاده بود هي ماشين مي آمد مي گفت سر يخچال من هم هي مي خنديدم ،شاکي شد گفت به چي مي خندي گفتم هيچي شما مي خواهيد بريد سر يخچال خوراکي هم برداريد با ماشين مي ريد خودش هم خندش گرفت.
**********************************
اعتراف مي کنم يه بار به جاي خمير دندون از کرم موبر استفاده کردم وقتي فهميدم که کار از کار گذشته بود ، دهنم گس شده بود ، با ناخن که رو دندون مي کشيدم يه لايه ازش کم ميشد ، بدنم مور مور مي شد
**********************************
يه دختر عمو دارم اسمش مهتابه همسن خودمه ، تقريبا 5 سالمون بود يه روز خونشون مهمون بوديم ، اين بنده خدا از بدو تولدش زن عموم موهاشو کوتاه نکرده بود تازه به موهاي دخترش هم خيلي مي نازيد ولي من موهام فر و کوتاه بود . تو اطاق داشتيم بازي مي کرديم يه دفه چشمم به يه قيچي افتاد ،جفتمون هم عشق آرايشگري ،افتادم به جون موهاش و به حالت زيگ زاگ موهاشو قيچي کردم کوتاه کوتاه ،بعضي از قسمتهاي سرش کاملا کچل شد اونم افتاد به جون موهاي من ، زن عموم که ميبينه صدامون درنميياد مياد تو اطاق ، اولش فکر کرد اشتباه ديده ،ما دو تا هم مثل عقب افتاده هاي ذهني بروووبر نگاش مي کرديم ، يه دفه زن عمو شروع کرد به جيغ کشيدن تازه هي خودشم ميزد ماهم که ترسيده بوديم با تمام توان گريه کرديم تازه به تقليد از زن عموم خودمونم ميزديم منم که خيلي از حرکات زن عموم ترسيده بودم تواين هيري ويري هم خودمو مي زدم هم دختر عموم مهتابو ...تازه جيغم مي کشيدم کلا ديووونه شده بودم .
**********************************
مادر بزرگي داشتم که سالهاست عمرشو داده به شما.يادمه هميشه تو کشمکشهاي بچگانه ما فقط طرف خواهر کوچکتر و حسود ما را ميگرفت و خواهر هم که تا ميتونست با اطمينان از حمايت دايمي اون خدابيامرزحرص ما را در مياوردو به اندک بهانه ميزد زير گريه هاي غالبا تصنعي و صداي گريه اش هم خيلي منحصر بفرد و دقيقا تکرار کشدار يک کلمه دو حرفي بود. هـــــــــــــي ! هــــــــــــي! منم يه روز خباثت را به کمال رسوندم و رفتم يواشکي سروقت کيف مدرسه اش و بالاي تمام صفحات کتابهاي درسيش فقط يک کلمه نوشتم هــــــــــــــــي! وهمين کار را تو بقيه کتابهاي دم دست حتي کاتالوگ زود پز و مجله بوردا هم صفحه به صفحه انجام دادم! تا مدتها وقت و بي وقت بدون دليل ! صداي هي هي گريه خواهرم ناگهان بلند ميشد حتي وقتي خونه نبودم!! خب البته در پاداش اين عمل کم کتک نخوردم از دست بزرگترا اما همين باعث شد کوک صداي گريه خواهره کم کم عوض بشه ! اخيرا يکي از همون کتابها که سالها تو زير زمين خانه پدري خاک خورده بود اتفاقي بدستم افتاد خيلي از کار احمقانه دوران نوجوانيم شرمنده شدم
**********************************
اعتراف ميکنم 5، 6 سال پيش نصفه شب خوابم نمي برد . همينجوري زد به سرم برم پيش مامان بابام بخوام . رفتم تو اتاق . اومدم بخوابم ديدم بيني ام کيپ شده گفتم بذار بازش کنيم تو خواب خفه نشيم دي: . خلاصه يه انگشتمو گذاشتم جلوي بيني ام . همزمان با اين که فوت کردم راه تنفسي باز شه شانس يه ماشين تو خيابون دستشو گذاشت رو بوق . منو ميگي فک کردم صدا بوقه از دماغه منه . ترسيدم هرچي انگشت تو دست و پا بود رو فرو کردم تو دماغم صداش قطع شه. خلاصه 2 ديقه داشتم به تلاش ادامه ميدام که تازه فهميدم چي شده
**********************************
آقا من کوچيک بودم خيلي ريز بودم. خونه تعريف مي کنن قديما خيلي رقاص بودم يعني وسط شام و نهار با تبليغات تلويزيون خونواده رو سرگرم ميکردم آقا بگذريم يه روز يکي از فاميلا مُرد. رفتيم تشييع جنازه تو اوجش همه تو کله هم ميزدن از خجالت هم در ميومدن که ما اون گوشه صداي ماشين عارفي رو شنيديم که يه اهنگ تو مايه هاي باباکرم گذاشته بود خلاصه ما و اين بچه هاي هم سن و سال اون گوشه گرد شديم مارو انداختن وسط يه دل سير رقصيديم. خيلي سرخوش بوديم آقا خيلي.
**********************************
اعتراف ميکنم چندين سال پيش ، کل خانواده امو که شامل پدر و مادرم ، برادرم همراه با خانمش که تازه عروسي کرده بودن و همچنين پدر بزرگ و مادر بزرگمو به زور جمع کردم تا ازشون عکس بگيرم ، زن داداشم رفت آرايش کرد و همگي بعد 10 دقيقه لباس عوض کردن شيـک وايسادن ،منم اصرار داشتم که به همديگه بچسبن تا عکس قشنگ بشـه ، ( چون ته تغاري و يکي يدونه بودم همه هر کاري مي گفتم انجام مي دادن ) خلاصه گفتم 3......2......1 و يه دفه پارچ آب يخي رو که کنارم گذاشته بودم با تمام توان ريختم روشون ، بيچاره ها 30 ثانيه اي طول کشيد تا از شوک دربيان ...... بيچاره پدر بزرگم که تو مرکز قرار داشت چون فيگور خنده گرفته بود نيم ليتر آب خورد
**********************************
اعتراف ميکنم 6،5 سالم بود با هزار بدبختي يه ترقه براي اولين بار گير آوردم حسابي هم کنجکاو بودم که چه صدايي داره ، مادر بزرگم داشت نماز مي خوند همونطور که ايستاده بود گذاشتم پشت چادرش و ناگهان ترقه با صداي بلندي ترکيد مادر بزرگ بيچاره ام همونطور که ايستاده بود به حالت سيخ افتاد زمين و غش کرد ، مامانم با ترس اومد تو اطاق گفت صداي چي بود منم که ترسيده بودم و حسابي هول کرده بودم گفتم : مامان بزرگ گوزيـــد ، مامان بزرگ گوزيـــد .... بيچاره مادر بزرگم دراثر افتادن دستش از دو جا شکست
**********************************
اعتراف ميکنم پسر داييم که کوچيک بود رو ميبردم تو اتاق بعد ميشتم جلوش دعواش ميکردم تا ميومد گريه کنه ميخنديدم اونم ميخنديد حالا هي اينکارو تکرار ميکردم
آخرش خنده جواب نميداد و ميزد زير گريه
**********************************
اعتراف ميکنم يه بار که سوم يا چهارم دبستان بودم رفتم دفتر بخرم ، به فروشنده گفتم آقا يه دفتر 60 برگ بده ، خريدم اومدم بيرون شمردم 58 برگ بود رفتم تو مغازه گفتم آقا اينو عوض کن برگهاش کمه ....!!!!!!!
پسرها
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد مي گيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن ... از قيافه خودشون بدشون مي ياد
سن 16 سالگي : توي اين سن اصولا راه نميرن، تکنو مي زنن ... حرف هم نمي زنن ، داد مي زنن ... با راکت تنيس هم گيتار مي زنن
سن 17 سالگي : يه کمي مثلا آدم ميشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند مي خونن ... يادش به خير اون روزها که تکنو نبود راک ن رول مي خوندن
سن 18 سالگي : هر کي رو مي بينن تا پس فردا عاشقش ميشن ... آخ آخ ...آهنگ هاي داريوش مثل چسب دو قلو بهشون مي چسبه
سن 19 سالگي : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تيز ميشن ... ابي گوش ميدن
سن 20 سالگي : از همه شون رو دست مي خورن ...ستار گوش ميدن که نفهمن چي شده
سن 21 سالگي : زندگي رو چيزي غير از این بچه بازيها مي بينن ... مثلا عاقل مي شن
سن 22 سالگي : نه مي فهمن که زندگي همش عشقه ... دنبال يه آدم حسابي مي گردن
سن 23 سالگي : يکي رو پيدا ميکنن اما مرموز ميشن ... ديدشون عوض مي شه
سن 24 سالگي : نه... اون با يه نفر ديگه هم دوسته ...اصلا لياقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگي : عشق سيخي چند؟ ... طرف بايد باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نيست
سن 26 سالگي : اين يکي ديگه همونيه که همهء عمر مي خواستم ... افتخار ميدين غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پام مي شکست و خواستگاري تو نميومدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ:>>:>>:ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دخترها
سن 14 سالگي : تا پارسال هر کي بهشون مي گفت چطوري؟ ميگفتن ... خوبم مرسي ... حالا ميگن مرسي خوبم
سن 15 سالگي : هر کي بهشون بگه سلام ... ميگن عليک سلام ... نقاشيشون بهتر ميشه » بتونه کاري و رنگ آميزي
سن 16 سالگي : يعني يه عاشق واقعيند ... فردا صبح هم ميخوان خودکشي کنن ... شوخي هم ندارن
سن 17 سالگي : نشستن و اشک مي ريزن ... بهشون بي وفايي شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگي : ديگه اصلا عشق بي عشق ... توي خيابون جلوي پاشون رو هم نگاه نمي کنن
سن 19 سالگي : از بي توجهي يه نفر رنج مي برن ... فکر مي کنن اون يه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگي : نه , نه ... اون منو نمي خواست آخرش منو يه کور و کچلي مي گيره ... مي دونم
سن 21 سالگي : فقط سن 27-28 سالگي قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگي : خوش تيپ باشه ، پولدار باشه ، تحصيلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چي نباشه
سن 23 سالگي : همهء خواستگارا رو رد مي کنن
سن 24 سالگي : زياد مهم نيست که چه ريختييه يا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چيزي که نرسيديم برسونه
سن 25 سالگي : اااااااه ، پس چرا ديگه هيچکي نمي ياد... هر کن ميخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگي : يه نفر مي ياد ، همين خوبه ، بله
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پات مي شکست و خواستگاري من نميومدي
1) قبل از ازدواج وزن ایده*آل با چهره*ای بشاش، بعد از ازدواج چاق و افسرده و منزوی.
نتیجه گیری اخلاقی: آمادگی بدن در مقابله با روزهای سخت!
2)قبل از ازدواج ایستادن در صف سینما و استخر، بعد از ازدواج ایستادن در صف شیر و گوشت.
نتیجه گیری اخلاقی: آموزش ایستادگی!
3)قبل از ازدواج تعطیلات رفتن به دیزین واسكی، بعد از ازدواج در تعطیلات شست و شوی خانه و لباس.
نتیجه گیری اخلاقی: پر شدن اوقات*فراغت!
4) قبل از ازدواج نوشتن كتاب شعر و رمان، بعد از ازدواج نوشتن داستان پرنده در قفس.
نتیجه گیری اخلاقی: شهرت بادآورده!
5) قبل از ازدواج صحبت تلفنی بی**محاسبه زمان، بعد از ازدواج اتهام به پرحرفی حتی برای ده دقیقه.
نتیجه گیری اخلاقی: حفظ عضلات صورت!
6)قبل از ازدواج رفتن به سفرهای هفتگی، بعد از ازدواج در حسرت رفتن به پارك سر كوچه.*
نتیجه گیری اخلاقی: در امنیت كامل به سر بردن!
1- داماد خَچَل : سن بين 15 تا 19 سال ،خام و نپخته ، سرد وگرم نچشيده، جسارت بسيار ، حماقت فراوان ، زود پشيمون ،زود رنج ، قرباني عواطف زودگذر يا مبادلات خانوادگي ، بچه اش از خودش بزرگتر
2- داماد مَچَل : سن بين 19تا25 سال ، ژيگولي ، دانشجو ، سرباز ، رفيق باز، وابسته به پول بابائي ، بيکار ، آينده دار، توي هر دامي که براش پهن کنن تلپي ميفته ، کيس مناسبي براي تور شدن، کم ظرفيت، يکي ميزنه يکي ميخوره !
3- داماد هَچَل : سن بين 25 تا 29سال، رسيده، حاضر آماده ، داراي کار و بار، فارغ التحصيل ،با کارت پايان خدمت، داراي شکستهاي عشقي فراوان، بسيار با تجربه ، دم به هرتله اي نميده ، عصا قورت داده ، کمي کج و معوج، پراز قرشمه ، به کمتر از زتا جونز و جولي رضايت نميده!
4- داماد کَچَل: سن بين 30 تا 37 سال ، گرفتار، درگير، پرکار ،پرخور، همچنان پرشور، نقل ونبات ، گوله نمک ،فوران احساسات ، راضي به رضاي خدا، مسئوليت پذير، درپي رفاه خانواده ، داراي کار و بار و خانه، قسمت هرکي بشه مبارکه !!!
دکتر طریق السوادان آیاتی را در قرآن مجید پیدا کرده است که قید میکند موضوعی برابر با موضوعی دیگر است، مثلاً مرد برابر است با زن.
گرچه این مسئله از نظر صرفونحو دستوری بیاشکال است
اما واقعیت اعجابآور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده میشود
۲۴ مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن دیده میشود هم ۲۴ مرتبه است،
درنتیجه، نه تنها این عبارت از نظر دستوری صحیح است،
بلکه از نظر ریاضیات نیز کاملاً بیاشکال است، یعنی ۲۴=۲۴
با مطالعه بیشتر آیات مختلف، او کشف نمودهاست که این مسئله درمورد همه
چیزهایی که در قرآن ذکر شده این با آن برابر است، صدق میکند .
به کلماتی که دفعات بهکار بستن آن در قرآن ذکر شده، نگاه کنید:
دنیا ۱۱۵ / آخرت ۱۱۵
ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸
زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵
سود ۵۰ / زیان ۵۰
ملت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰
ابلیس ۱۱ / پناه جستن از شر ابلیس ۱۱
مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣
فریب خوردگان (گمراه شدگان) ۱۷ / مردگان (مردم مرده) ١٧
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١
طلا ۸ / زندگی راحت ٨
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠
زکات ٣٢ / برکت ٣٢
ذهن ۴٩ / نور ۴٩
زبان ٢۵ / موعظه (گفتار، اندرز) ٢۵
آرزو ٨ / ترس ٨
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) ١٨ / تبلیغ کردن ١٨
سختی ١١۴ / صبر١١۴
محمد (صلوات الله علیه) ۴ / شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص) ۴
مرد ٢۴ / زن ٢۴
همچنین جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم:
نماز ۵، ماه ١٢، روز ٣۶۵
دریا ٣٢، زمین (خشکی) ١٣
دریا + خشکی = ۴۵=۱۳+۳۲
دریا = %۱۱۱۱۱۱۱/۷۱= ۱۰۰ × ۴۵/۳
خشکی = % ۸۸۸۸۸۸۸۹/۲۸ = ۱۰۰ × ۴۵/۱۳
دریا + خشکی = % ۰۰/۱۰۰
دانش بشری اخیراً اثبات نموده که آب ۱۱۱/۷۱% و خشکی ۸۸۹/۲۸ % از کره زمین را فراگرفته است.
آیا همه اینها اتفاقی است؟
سوال اینجاست که چه کسی به حضرت محمد (صلوات الله علیه) اینها را آموخته است؟
قرآن هم دقیقاً همین را بیان میکند..!!
امریکا فرارا ، بازیگر ، لبخندشو ۱۰ میلیون دلار بیمه کرده
دیوید بکام ، فوتبالیست، پاهاشو ۷۰ میلیون دلار بیمه کرده
دنیل کریگ ، بازیگر، بدنشو با هزینه ۵ میلیون پوند بیمه کرده
دولی پارتون، بازیگر-خواننده-نویسنده ، سینه هاشو ۶۰۰هزار دلار بیمه کرده
جولیا رابرتز ، بازیگر ، لبخندش رو به مبلغ ۳۰ میلیون دلار بیمه کرده
ماریا کری ، خواننده ، پاهاشو ۱ بیلیون دلار بیمه کرده
تینا تورنر ، خواننده و بازیگر آمریکایی، پاهاشو به میلغ ۳٫۲ میلیون دلار بیمه کرده
ریحانا ، خواننده ، پاهاشو به مبلغ ۱ میلیون دلار بیمه کرده
کیت ریچاردز ، موسیقی دان، ترانه نویس و گیتاریست گروه رولینگ استونز، دستهاشو به مبلغ ۴ ۱٫۶ میلیون دلار بیمه کرده
کایلی مینوگ ، خواننده، باسنشو به مبلغ ۵ میلیون دلار بیمه کرده
تام جونز ، خواننده ، موهای سینه ش رو به مبلغ ۷ میلیون دلار بیمه کرده (مردیکه احمق )
جنیفر لوپز ، خواننده و بازیگر ، باسنشو به مبلغ ۳۰۰ میلیون دلار بیمه کرده
کریسنینا رونالدو ، فوتبالیست ، پاهاشو به مبلغ ۱۴۴ میلیون دلار بیمه کرده
بروس اسپرینگستین ، خواننده آمریکایی ، صداش رو با هزینه ۵٫۷ میلیون دلار هزینه کرده
مدونا خوانندهای که برنامههای وی همواره با اعمال ضداخلاقی زیاد و حرکاتی مشابه گروههای شیطانپرست همراه است،از معدود خوانندگانی است که هیچگاه اسرائیل را تنها نگذاشته است
صفحه قبل 1 ... 143 144 145 146 147 ... 187 صفحه بعد
- عكس
- طبیعت
- عاشقانه
- خنده دار
- هنرپیشه ایرانی
- هنرپیشه خارجی
- مذهبی
- گوناگون
- ماشین
- ورزشی
- هنری
- اخبار سينما
- جك و اسمس
- سرگرمي
- مطالب عمومي
- علمی
- فرهنگی
- تاریخی
- اجتماعی
- همه جوره
- بازي هاي باحال
- عشقولااانه
- پوسترهاي بازيكنان استقلال
- ورزشي
- فناوری و تکنولوژی
- مذهبی
- داستان کوتاه و حکایت
- شعر
- دانلود
- ویدئو
- صوتی
- فایل
- کامپیوتر و اینترنت
افتخارات باشگاه یوونتوس
دانلود ادعیه ماه مبارک رمضان
زندگی نامه آیت الله خامنه ای
سید مهدی رحمتی
:::... خليج هميشه فارس ...:::
والپيپرهاي بازيكنان استقلال
بـازي هـــاي وبـــــلاگ(همه جوره !)
افتخارات باشگاه رئال مادريد
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
خرید پرده اسکرین
قیمت تشک طبی سفت
کاشی رستوران
لیست لینک ها