همه جوره ....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 این عکس توی فیس بوک در طول ۸ ساعت گذشته ۲۲۴ هزار لایک خورده و ۶۵ هزار بار شیر{share} شده 


 



پیرمردی که بعد از ۳ سال از مرگ همسرش هنوز براش گل رز و کارت ولنتاین می خره

 

 

 







  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

 

 










  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

 

 







  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 

 

 

 








 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

 

 

 







  
 
 
 
 
 
 
 




 







  

 


 

 


 

متنفرم ازش 

 







 راز آتش‌سوزي طبقه نهم شهرك اكباتان در تحقيقات پليسي برملا شد. 

مأموران ايستگاه 34 آتش‌نشاني در ساعات پاياني 14 اسفندماه سال‌جاري در جريان وقوع آتش‌سوزي در طبقه نهم يک مجتمع آپارتماني در فاز يک شهرک اکباتان قرار گرفتند كه پس اطفاي حريق با جنازه يک زن حدود 50 ساله و يک جوان حدود 20 ساله در محل روبرو شدند که موضوع از طريق مرکز فوريت‌هاي پليسي به کلانتري 135 آزادي اعلام و پس از دقايقي مأموران در محل حاضر شدند. 

ماموران کلانتري با حضور در محل متوجه وقوع يک جنايت شدند و مراتب را به قاضي کشيک ويژه قتل و اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ اعلام كردند. 

با حضور عوامل تشخيص هويت و تيم اداره دهم پليس آگاهي در صحنه جنايت و انجام بررسي‌هاي اوليه مشخص شد که خانم 65 ساله‌اي به نام «شکوفه» بر اثر ضربات وارده و بريدگي‌هاي شديد از ناحيه گردن به قتل رسيده و جسد پسر 21 ساله وي به نام «امير» نيز در نزديکي جسد مادرش کشف شد که با بررسي‌هاي اوليه احتمال خودکشي از سوي امير قوت و تحت بررسي قرار گرفت. 

به گزارش ايسنا،کارآگاهان در ادامه رسيدگي به اين پرونده، به تحقيق از همسايه‌ها پرداخته و در تحقيقات اطلاع پيدا کردند که «امير» اعتياد شديدي به مصرف موادمخدر داشته که با توجه به اعتراض همسايه‌ها، چندين بار ميان امير و آنان نزاع و درگيري ايجاد شده و آخرين سابقه اين درگيري‌ها نيز مربوط به يک ساعت قبل از وقوع آتش‌سوزي بوده است. 

در ادامه بررسي‌ها مشخص شد که «امير» پس از درگيري با همسايه‌ها، به اصرار مادرش به واحد آپارتماني محل سکونتشان در طبقه نهم مجتمع بازگشته و صداي درگيري ميان او و مادرش از داخل واحد مسکوني شنيده مي‌شد تا نهايتا صداي درگيري آنان قطع و پس از دقايقي همسايه‌ها متوجه آتش‌سوزي در واحد مسکوني متعلق به مقتوله مي‌شوند که بلافاصله موضوع به آتش‌نشاني و در ادامه به پليس اطلاع داده مي‌شود. 

در ادامه رسيدگي به اين پرونده، برادر شوهر مقتوله که او نيز در شهرک اکباتان سکونت دارد پس از اطلاع از موضوع به محل جنايت مراجعه و در اظهارات خود به کارآگاهان گفت كه برادرم در حدود 7 سال پيش فوت كرد و از آن زمان مقتوله به همراه پسرش در اينجا زندگي مي‌کردند و دخترشان نيز در خارج از کشور زندگي مي‌کند که پس از اطلاع از موضوع در حال مراجعه به ايران است. 

سرهنگ کارآگاه آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام اين خبر گفت: تحقيقات درباره اين پرونده در مراحل مقدماتي قرار دارد و اطلاعات اوليه اين فرضيه را قوت بخشيده است که مقتوله توسط پسر خود به قتل رسيده و متهم به قتل نيز پس از ارتکاب جنايت، اقدام به خودکشي و ايجاد حريق عمدي در واحد مسکوني کرده است.

 

 

 







  
 
 
 
 


 

 

 







 تعدادى از متخصصان اين پرسش را از گروهى از بچه هاى ٤ تا ٨ ساله پرسيدند که: «عشق يعنى چه؟» 

پاسخ هايى که دريافت شد عميق تر و جامع تر از حدّ تصوّر هر کس بود. در اينجا بعضى از اين پاسخ را براى شما می آوريم: 

• هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت ديگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى پايش را لاک بزند. بنابراين، پدربزرگم هميشه اين کار را براى او می کرد، حتى وقتى 
دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. اين يعنى عشق. (ربکا، ٨ ساله) 

• وقتى يک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا می کند متفاوت است. شما میدانيد که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد. (بيلى، ٤ ساله) 

• عشق هنگامى است که يک دختر به صورتش عطر می زند و يک پسر به صورتش ادوکلن می زند و با هم بيرون می روند و همديگر را بو می کنند. (کارل، ٥ ساله) 

• عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران می رويد و بيشتر سيب زمينى سرخ کرده هايتان را به يکنفر می دهيد بدون آن که او را وادار کنيد تا او هم 
مال خودش را به شما بدهد. (کريس، ٦ ساله) 

• عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست می کند و قبل از آن که جلوى او بگذارد آن را می چشد تا مطمئن شود که مزه اش خوب است. (دنى، ٧ ساله) 

• اگر می خواهيد ياد بگيريد که چه جورى عشق بورزيد بايد از دوستى که ازش بدتان می آيد شروع کنيد. (نيکا، ٦ ساله) (ما به چند ميليون نيکاى ديگر در اين سياره 
نياز داريم) 

• عشق هنگامى است که به يکنفر بگوئيد از پيراهنش خوشتان می آيد و بعد از آن او هر روز آن پيراهن را بپوشد. (نوئل، ٧ ساله) 

• عشق شبيه يک پيرزن کوچولو و يک پيرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همديگر را دوست دارند. (تامى، ٦ ساله) 

• عشق هنگامى است که مامان بهترين تکه مرغ را به بابا میدهد. (الين، ٥ ساله) 

• هنگامى که شما عاشق يک نفر باشيد، مژه هايتان بالا و پائين میرود و ستاره هاى کوچک از بين آنها خارج می شود. (کارن، ٧ ساله) 

• شما نبايد به يکنفر بگوئيد که عاشقش هستيد مگر وقتى که واقعاً منظورتان همين باشد. اما اگر واقعاً منظورتان اين است بايد آن را زياد بگوئيد. مردم معمولاً 
فراموش میکنند. (جسيکا، ٨ ساله) 

و سرانجام ... 
برنده ما يک پسر چهارساله بود که پيرمرد همسايه شان به تازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گريه کردن پيرمرد را ديد، به حياط خانه آنها رفت و از 
زانوى او بالا رفت و همانجا نشست. وقتى مادرش پرسيد به مرد همسايه چه گفتی؟ 
پسرک گفت: "هيچى، فقط کمکش کردم که گريه کند"

 

 

 






صفحه قبل 1 ... 117 118 119 120 121 ... 187 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.