دماوند در نخستین روزهایی سال 91 از آسمان تهران 

دانلود

 اکران فیلم قلاده‌های طلا که بر اساس حوادث واقعی رخ داده بعد از انتخابات ریاست جمهوری ساخته و هم‌اکنون بر پرده سینماهای تهران و شهرستان‌هاست بازتاب‌های زیادی را در داشته است که یکی از این فضاها صفحات اجتماعی چون فیس بوک است. 
برخی از افراد وابسته به ج.ن.ب.ش سبز با راه‌اندازی صفحات تحریم قلاده‌های طلا درصدد کاهش فروش این فیلم هستند. این حرکت همانند حرکتی است که سال گذشته در برابر اکران نوروزی اخراجی‌های۳ رخ داد و نتیجه آن فروش ۶میلیاردی آن فیلم بود. 
ضمن این که برخی صفحات برای تحریم و توهین به بازیگران این فیلم نیز ایجاد شده که در آنها توهین‌هایی بیشرمانه ای به بازیگران این فیلم شده است. 

 اول از همه مردم بوشهر عذرخواهی می شود ... و اینکه این تصویر فقط گوشه ای از عکس هایی است که تهیه شده .. 
آري ايام نوروز است و بعضي ها به استان بوشهر آمده اند - كه اي كاش نمي آمدند - و با خود بي حجابي و بي غيرتي را در ساحل و اماكني همچون پاساژ هاي بوشهر بصورتي بسيار زننده و نفرت برانگيز اشاعه داده اند . اما آنچه كه دردآورتر از همه چيز است اينكه هيچ خبري از مسئولان امر به معروف و نهي از منكر در ميان اين همه فساد نيست تا جائي كه اين افراد هنجار شكن با هر تيپ و قيافه اي كه دوست دارند در خيابان هاي بوشهر حاضر مي شوند .مشكل تا آنجا پيش رفته است كه اخيرا يكي از مسئولان بلندپايه امنيتي كشور با لباس مبدل به استان بوشهر سفر نموده و بعد از مشاهده اين همه بي حجابي ، در تعبيري كه بايد باعث خجالت بعضي ها !!! باشد ، مي گويد : " منطقه آزاد اجتماعي بوشهر " ..استاندار بوشهر در گفتگوي كوتاهي با سايت سوك ، درباره معضل بدحجابی که در حال تغییر به سوی بی حجابی توسط عده ای هنجارشکن است عنوان کرد :در سال گذشته زماني كه اينجانب نسبت به بدحجابي هشدار داده و اقداماتي كردم ، عده اي در استان سكوت كردند و حتي بعضي از رسانه ها انتقاد كردند اما علماي بزرگ درديگر استان ها از اين اقدام بنده حمايت و موضع گيري قاطع کردند .محمد حسن جهانبخش افزود : از روز 14 فروردين اين موضوع را بصورت ويژه در استان پيگيري خواهيم کرد . 
امام جمعه موقت بوشهر نیز گفت : عده اي در استان به فكر اين مسائل نيستند و متأسفانه وضعيت مناسبي از لحاظ حجاب بعضي از خانم ها در شهر ديده نمي شود . حجت الاسلام اسماعيل نيا که با سوك گفتگو می کرد اظهار داشت : البته اينجانب به عنوان مسئول حوزه طلاب بانوان استان اقداماتي مانند ايجاد چندين نمايشگاه و تبليغ باحجابي در بيلبوردهاي متعدد به مقابله با اين موضوع رفته ام و از تعدادي از خواهران طلبه نيز در اين زمينه براي امر به معروف كمك گرفته ايم اما يك تنه به مقابله با اين پديده رفته ام و عزمي را براي همراهي در بعضي از مسئولين نمي بينم . اما آن چیز که مایه تاسف است و دل هر دلسوز به ارزش های شناخته شده نظام را جدا به درد می آورداین است كه در مكان هائي در شهر بوشهركه اوج بي حجابي مشهود است ، خبري از مسئولين امر به معروف و گشت ارشاد نيست . 

 اقدام به ترور بدلایل شخصی، سیاسی و یا شرایط جنون آمیز شخص صورت می گیرد. تاریخ شاهد ترور شخصیت های بسیاری بوده است. باید بدانید که ترورهای موفق بسیار بیشتر از ترورهای ناموفق بوده است و گواه این مدعا نیز ذهن تاریخ. اما ترور نافرجام دارای چشم انداز بسیار متفاوتی است چراکه شخص مورد ترور جان سالم بدر برده و یقینا در پی جبران. امروز به مرور ۱۰ ترور نافرجام شخصیت های معروف در تاریخ می پردازیم. 

۱- محمدرضا شاه پهلوی 
محمدرضا پهلوی بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ شاه ایران بود و خوب می دانیم که وی آخرین شاه کاخ پهلوی بود. محمدرضا در طول زندگی خود حداقل از دو سوء قصد جان سالم بدر برد. در ۴ فوریه ۱۹۴۹ (۱۵ بهمن ۱۳۲۷)، در حالی که در مراسمی به مناسبت تاسیس دانشگاه تهران حضور داشت، فخر آرای ۵ گلوله به سمت وی شلیک کرد که تنها یک گلوله خراشی بر روی صورت او ایجاد کرد. فخر آرا عضو حزب توده بود که با ضرب گلوله کشته شد. 

۲- آدولف هیتلر Adolf Hitler 
آدولف یکی معروف ترین چهره های تاریخ و دیکتاتور آلمان از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ بود. تاریخ وی را بی رحم ترین دیکتاتور تاریخ می شناسد (که البته نظر همگان بر این رای نیست از جمله نویسنده مطلب). او از سوء قصد های بسیاری در زندگی اش جان سالم بدر برد. قابل توجه ترین و معروف ترین اقدام علیه او که به عنوان بخشی از عملیات Valkyrie شناخته می شود در ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ روی داد. زمانی که سرهنگ “کلاوس فون” یک بمب را در دفتر کار او گذاشت. هیتلر از این سوء قصد جان سالم بدر برد چرا که شخصی بدون اطلاع کیف حاوی بمب را جابجا کرده بود و ناخواسته جان وی را نجات داده بود. 

[ 

بقيه در ادامه مطلب.....

 نامش علیرضاست و فامیلی مستعارش امینی. نمیدانم مشهدی است یا زاهدانی. فقط میدانم که بین دوستان نزدیکش به دو جنسه معروف است. با او در یک کافیشاپ در مشهد قرار میگذارم. چون مطالبم را در روزنامه میخواند، اعتماد میکند و میگوید که حتما میآید. قول میدهم از او عکس نگیرم. وقت انتشار مصاحبه همزمان شد با سفرش به کربلا. خودش الان آنجاست و من این مصاحبه را منتشر میکنم : 

چند سال داری؟ 
متولد ۶۸ هستم. 
تحصیلاتت چقدر است؟ 
فوق دیپلم کامپیوترم را دارم میگیرم. 
در دوران تحصیل مشکلی نداشته ای؟ 
نه. 
کسی اذیتت نمیکرد؟ 
آن موقع کسی نمیدانست وضعیتم چطور است. 
یعنی از همه پنهان کرده بودی؟ 
بله! 
خانوادهات هم نمیدانستند؟ 
نه! هنوز هم نمیدانند. 

بقيه در ادامه مطلب.......

 یه خانومی رفته بود بعد از ۴ تا شوهر ، شوهر کرده بود و این بار فوق العاده از “همه نظر” 
از ازدواجش راضی بود ! 
دوستش بهش گفت : خدا رو شکر که الان همه چی رو به راهه ، ولی خوب بیا تعریف کن برای 
منم بشه تجربه ، چرا از شوهرات جدا شدی ؟! 
گفت : 
شوهر اولم مهندس بود ، همیشه میخواست سایز همه چیزمُ اندازه گیری کنه و زاویه ها رو 
از قبل پیش بینی کنه و … اعصابم کشش نداشت با این زندگی کنم ، آخرشم میشست به محاسبه 
درصد خطای ناشی از فیلان ! 
شوهر دومم پزشک بود ، همیشه تا میومدیم شروع کنیم ، میگفت : نه ، بذار من همه جا رو ضد 
عفونی کنم ، بذار دستکشمُ دستم کنم ، بذار … اعصاب و روانمُ کار میگرفت ! 
شوهر سومم ، مدیر عامل یه شرکت بود ، همیشه تا میومدم درخواست میدادم ، میرفت سراغ 
سر رسیدش و میگفت : باید هفته ی پیش هماهنگ میکردی … حوصله ی اینم نداشتم ! 
شوهر چهارمم یه نجار بود ، همیشه مدادش پشت گوشش بود و بعضی وقتا نوک مدادِ اذیتم 
میکرد ، ضمنا هردفه هم میخواستم برم استخر ، باید یه پاک کن برمیداشتم همه ی تنمُ پاک میکردم ! 
تا بالاخره با این معلم ازدواج کردم و الان همه چی آرومه و منم چقد خوشحالم ! 
دوستش گفت : مگه این چه فرقی داره با بقیه ؟! 
گفت : همیشه وقتی کارمون تموم میشه میگه : عزیزم اگه متوجه نشدی یه بار دیگه تکرار کنم !!!