جالبه اگه بخونید...!!
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 دانشجويی پس از آنكه در درس منطق نمره نياورد، به استادش پیغام زد که: "‌استاد، شما واقعا چيزی در مورد موضوع اين درس می دانيد؟" 
استاد در جواب گفت: "بله حتما، در غير اينصورت نمی توانستم يك استاد باشم." 
دانشجو در ادامه نوشت: "‌بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم. اگر جواب صحيح داديد، من نمره ام را قبول می كنم. در غير اينصورت، از شما می خواهم به من نمره ی قبولی بدهيد." 
... استاد قبول كرد و دانشجو پ...رسيد: "آن چيست كه قانونی است ولی منطقی نيست، منطقی است ولی قانونی نيست، و نه قانونی است و نه منطقی؟" 
استاد پس از تامل طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره ی قبولی درس را به دانشجو بدهد. 
بعد از مدتی، استاد با شاگردش تلفنی تماس گرفت و جواب سوال را پرسيد و شاگرد بلافاصله جواب داد: "استاد شما 63 سال داريد و با يك خانم 30 ساله ازدواج كرده ايد كه البته قانونی است ولی منطقی نيست. همسر شما يك معشوق 25 ساله دارد كه منطقی است ولی قانونی نيست؛ و اين حقيقت كه شما به معشوق همسرتان نمره ی قبولی داديد در صورتی كه بايد آن درس را رد می شد نه قانونی است و نه منطقی."! 

============================================================================ 

يه پسری که ماشینbenz داره میره سره قرار با دوست دخترش! 

پسر:عزیزم من یه چیزیو بهت دروغ گفتم و الان میخوام بهت راستشو بگم! 
دختر:چیو دروغ گفتی؟ 
پسر:من ازدواج کردم و ۳ تا بچه دارم! 
دختر:اوه بابا ترسوندی منو، فک کردم میخوای بگی benz ماله خودت نیست! 

============================================================================= 

چقدر بده که هیشکیو نداری موقع دلتنگی باهاش حرف بزنی...! 
چقدر بده کسیو که فکر میکردی میتونی موقع دلتنگیا روش حساب کنی کنار بکشه...! 
چقدر بده که میدونن غمگینی، میدونن تنهایی اما هیشکی طرفت نیاد...! 
چقدر بده که میگه به حرفت گوش میده اما سرش جای دیگه گرمه...! 
چقدر بده که نتونی خودت با تنهاییت کنار بیای...! 
چقدر حس بدیه که تو فقط میتونی اینو بخونی و هیچ کاری از دستت برنیاد.... 

=========================================================================== 

این پسرایی که همیشه ته ریش دارن٬ 
اینایی که تو ابراز عشق نمی ترسن و عشقشونو بهتون میگن 
اینایی که هیچوقت موهاشون بلند نیست٬ 
اینایی که صداشون مردونست٬ 
اینایی که وقتی ازشون جدا میشی تا یه ساعت دستات بو عطرشونو میده 
اونایی که وقتی میرن همون لحظه دلتون براشون تنگ میشه 
٬ 
... همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن دوست دارم٬ 
اینایی که وقتی ازت دلخورن باهات حرف نمیزنن دوست داری محکم بغلشون کنی٬ 
اینایی که شبا موقع شب به خیر گفتن میگن مال خودمی٬ 
اینایی که بددهن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن بی ادب٬ 
اینایی که دستاشونو با دوتا دستت باید بگیری٬ 
همونایی که وقتی عصبانی میشی و داد میزنی بغلت میکنن و میگن باهم حلش میکنیم٬ 
همینطوری عاشق میکننا ! 
================================================================ 

بقیه در ادامه مطلب....

 

 

 







 *از خنگول میپرسن:چرا شبا می خوای بخوابی لیوان خالی میذاری بالا سرت!!!!میگه:شاید شب بیدار شدم دلم نخواست آب بخورم!!!!!!! 




*سوال امتحانی خنگول ها:احمد شاه قاجار را فقط نام ببرید؟؟؟ 





*خنگول سفینه میسازه بره خورشید.بهش میگن:چقدر نادونی،ذوب میشی.میگه:فکر اونجاشم کردم،اگه طبق برنامه برم شب میرسم!!!!!!! 





*وصیت خنگول:دور قبرم صابون بریزید تا هر کی اومد، بیفته ، بخندم، روحم شاد بشه!! 





*به خنگول می گن: عاشقانه نشستی کنار دریا، به چی فکر میکنی؟؟میگه:به اینکه اگر آب دریا آّگوشت بود، چقدر نون واسه تیلیت می خواست؟؟؟ 





*پیامک خنگول به نامزدش:مهم نیست که قشنگ نیستی ، قشنگ اینه که مهم نیستی!!!!! 





*خنگول و دوستش با هم یه کارخونه سفید آب تاسیس میکنن، اول کارشون برای اینکه بیشتر بفروشن وسطش گردو میذارن. 





*یه روز خنگول در خونه اش رو رنگ میزنه، بچه هاش گم میشن؟؟ 





*انجیر رو به خنگول نشون میدن ، میگن این چیه؟؟میگه آلو بوده چلوندن، تو زعفران خوابوندن ، بهش کنجد مالوندن ، تازه شده گلابی!! 





*به خنگول میگن: تولدت کیه؟ میگه: پنجم آذر. میگن: چه سالی؟ میگه: هر سال!! 





*تو میتونی 2میلیون به من قرض بدی ، میدونم که داری ، کمکم کن به خدا بهت بر میگردونم.... 





(التماس خنگول به یک خود پرداز!!) 







خنگول: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟ 
مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند. 
خنگول: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند! 





خنگول با سرنوشتش بازی میکنه ! هی می بازه

 

 







 سطل آشغال : 

وسیله ای است موجود در خیابان ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها ! 

... 

مدرک تحصیلی : 

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می کند ! 

... 

حراج : 

اصطلاحی است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمزروی آن 

خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می کنند …! 

... 

رئیس : 

فردی که وقتی شما دیر به سر کار می روید خیلی زود می آید و زمانی که شما زود به 

اداره می روید یا دیر می آید و یا مرخصی است …! 

... 

بزرگراه : 

نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش های ۲۰12 ! 

... 

شب امتحان : 

شب التماس به درگاه خداوند ! 

... 

شب توبه ! 

البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست. 

... 

تحقیق : 

Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی ! 

بیرون هم که پروژه می فروشن … ۲۰ تا ۳۰ هزار تومن هلو ! 

... 

گارانتی : 

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !

 

 

 

 







 براي گرفتن وام بايد به 2 سوال پاسخ بدي : 
1- شب جمعه شما لباس خانم رو در مياري يا خودش؟ 
مشتري : من در مي يارم 
رئيس بانک: حالا سوال 2 : کارتون که تموم شد کي لباس رو تنش میکنه؟ 
مشتري: خودش... 
رئيس بانک: متاسفم وام به شما تعلق نمي گيره !!! 
مشتري: چرا ؟ 
رئيس بانک: چون خرتون که از پل گذشت پول ما رو هم دیگه نمي دي !!! 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
یکی از دوستام خیلی سال پیش وقتی برای اولین بار سکس کرده بود خیلی خوشحال بود.. 
میگفت همش اون لحظه ها جلو چشش بود.. 
یه بار بالای پشت بام تو پشه بند با پدرش خوابیده بودن.. 
خواب سکسش با دختره را میدیده دستشو میبره تو شورت باباش.. 
میگفت همون لحظه از خواب پریدم.. 
باباشم از خواب میپره دست پسرشو از تو شورتش در میاره داد میزنه : 
..اوی داری چه غلطی میکنی؟؟؟ 
این دوست ما هم خودشو میزنه به خواب.. 
باباهه هم بلند میشه جاشو بر میداره میره پایین بخوابه.. 
تو همین حال میگه: 
پسره معلوم نیست روزا چه گوهی میخوره که شبها از این خوابها میبینه.. 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
یه دوس دختر داشتم قدیم قدیما اسمش ((نسیم)) بود؛ 
تازه دوس بودیم کلی تیریپ لاو و رودروایسی 

یه شب اس داد من برم بخوابم؟ 
من فرستادم: 
به کجا چنین شتابان؟ 
دیدم جواب داد: 
کون از نسیم برسید.... 

من هنگ کردم فکرکردم زده خط اس سکسی نوشتم: 

قربون کون رسیدش بشم! 

بعد دیدم انگلیش نوشته: 
ببخشید کیبورد پارسی ندارم منظورم ادامه شعرت بود: (( گون از نسیم پرسید!)) 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
مقدمه : ما ایرانیا بعضی وقتا وقتی کلمه ای جا میندازیم میگیم اون کلمه رو خوردی . 
استاد فیزیک میخواست بحث کیرشهف رو درس بده بعد حضور و غیاب امده پا تخته و میگه امروز می خوام قانون شهف رو بگم ، دختره پا شده میگه استاد کی.... شو خوردی استاده رو میکنه به دختره و میگه من این یک بارو خوردم تو که تا عمر داری باید بخوری 
عجب استادی؟! 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
لای پام عرق سوز شده بود شرت نپوشیده بودم عصرش بازی فوتسال جام رمضان داشتیم رفتیم سالن ! 
سالن کیپ کیپ جمعیت یه گوشه سالن رفتیم واسه تعویض لباس منم حواسم نبود شرت پام نیست یه آن شلوارمو کشیدم پایین دیدم جمعیت شروع کردن سوت زدن 

فکر کردم گلی چیزی زدن 
برگشتم تو زمینو ببینم دیدم بازیکنا وسط سالن پهن شدن یه آن به نیم تنه پایین نگاه کردم دیدم ..... 
بعد اون تو همه مسابقات تشویقم میکنن 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
یه چند روزی میشد که با سرد شدن هوا و زمین خردن این و اون همش این جک میومد تو ذهنم( ترکه جلو مدرسه دخترونه میخوره زمین و برا اینکه ضایع نشه میگه: حرکتو داشتین؟؟!!) تا اینکه 2 روز پیش وقتی تاکسی جلو دانشگاه نگه داشت و من با یک تریپ خفن در حد تام کروز ازش پیاده شدم اولین قدمی که برداشتم سر خردمو با کمر اومدم زمین!!! سرمو بالا گرفتم دیدم 3 تا دختر بالا سرمن... یکیشون گفت اقا حالتون خوبه؟ منم چون هنوز گیج بودم و درد شدیدی در کمر و باسن احساس میکردم ناخوداگاه گفتم: حرکتو داشتین؟؟؟!! اینا اصن نفهمیدن من چی گفتم ولی خودم زدم زیر خنده... بیچاره ها فک کردن من ضربه مغزی شدم...!!! 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
زن به شوهر: میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم، من یه ماه هست که حاملم! 
مرد: خودت از پنجره میپری بیرون یا من بندازمت؟ 
زن: چرا اونوقت؟ 
مرد: واسه اینکه منم میخوام یه حقیقتی رو بگم! 
زن: چه حقیقتی؟ 
مرد: من ۴ سال پیش رفتم دکتر کلاً سیستمم رو تعطیل کردم!! 
- در اینجا زن میرود و خود را بسیار مسالمت آمیز از پنجره به بیرون پرت میکند!! 
و پس از پرت شدن زن ; مرد لبخندی زد و گفت عجب دروغه موثری ! ¡ 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
این سامان گلریز اومده شبکه سه میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهییه کنن 

حالا مواد اولیه اش چی بود 

گوشت بوقلمون دودی 
پنیر پیتزا 
نون تست 

مرتیکه دانشجو ندیده :|::|:| 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
کارآموزی زنان تو بخش زایشگاه بودیم، مادر و بردیم رو پوزیشن(تخت مامایی) استاد گفت فرجی تو بچه رو بگیر، آقا از شانس گند ما سر بچه گیر کرد، اگه بچه نمیومد کارآموزی و افتاده بودم، آقا ما شروع کردیم مادر و تشویق به زور زدن کردن و اونم درست زور نمی زد،اینقدر استرس گرفته بودم و مشغول بودم که یه دفعه با ضربه استاد به پشتم و خنده بقیه دانشجوها به خودم اومدم، استاد گفت: فرجی چته؟ مواظب باش خودت نزایی.... 
دیدم من حواسم نبوده اینقدر غرق کار بودم که خودم هم داشتم با مادر زور می زدم، هنوز وقتی یادم میاد خجالت می کشم 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
پسره قیافش 99٪ از جوش و آکنه و 1٪ درصد از پشم تشکیل شده... با یه داف دوست شده... اومده تو مسنجر بهم میگه: داداش به نظرت دختره برا من کم نیس؟ نیم رخ خوبی نداره به نظرم... 
اعتماد به نفسش تو حلقم جا نمیشه !!! 


 

 

 







 راننده : 

دیگه دارم کم کم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم 

اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی 

قلبمم به روغن سوزی افتاده پدرعشق بسوزه 






معلم ریاضی : 

نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه 

یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میکنم جمع میشه 

هرچی جمع میکنم کم میشه از ضرب که مپرس آه 






مهندس کامپیوتر : 

ای آنکه مرا دی سی کرده ای و در وجودم ویروس بلاستر ۲۰۰۳ فرستاده ای 

کی دوباره من را ری پیر خواهی کرد ؟ به فریاد گرافیکم برس 






دکتر : 

چند سالی است که به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میکنم ! 

کو طبیبی که به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند 






ساغی : 

مِی میدهم و غم کسان میگیرم 

از لطف تو می کجا غمین میبینم 

حالا که شدم عاشق ودل در بند است 

می را ز شفا بیچاره ترین میبینم 






عینک فروش : 

اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید 

که شغلم عاشقی دارد فراوان 

بسازم بهر هر چشمی من عینک 

گرفتارم کند چشمی چه آسان

 

 

 







 دانشمندان شهر حیف نون اینا کشق کردند 

“انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند” ! 







خر کردن چیست ؟ 

ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه ! 







ضرب المثل جدید 

“نه خوردیم نون گندم ، نه دیدیم دست مردم” ! 








دیروز به مردِ عشق گفتی : مرده ! 

حالا چه شده که او دلت را برده ؟ 

از کله من هوش و ذکاوت رفته ؟ 

یا اینکه به کله تو چیزی خورده ؟! 

 

 

بقیه در ادامه مطلب ...

 









 چه خوب بود از اینهمه آدم که دور و برم بودن، یکی پشتم بود..... 
چه خوب بود از این همه آدم که در باره ام حرف می زدن ، یکی هم صحبتم بود ... 
چه خوب بود از این همه آدم که دلم رو شکستن ، یکی همدلم بود ..... 
چه خوب بود از این همه آدم که روبه رویم بودن ، یکی کنارم بود ... 
چه خوب بود از اینهمه آدم که دنبال تنها بود ، یکی دنبال تن ها نبود... 
چه خوب بود از اینهمه ..... یکی آدم بود !!!!.

 







 خانم ها مثل راديو هستند : 

هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند. 



خانم ها مثل شبکه اينترنت هستند : 

از هر موضوعي يک فايل اطلاعاتي دارند. 


 

خانم هامثل چسب دوقلو هستند : 

اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد. 

 

 

 

خانم ها مثل موتور گازي هستند : 

پر سر و صدا , کم سرعت , کم طاقت 

 


 

خانم ها مثل رعد و برق هستند : 

اول برق چشمهاشون مي رسه , بعد رعد صداشون. 
 

 

خانم ها مثل ليمو شيرين هستند : 

اول شيرين و بعد تلخ مي شوند. 
 

 

خانم ها مثل موبايل هستند : 

هر وقت کاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند 

  


 

. خانم ها مثل گچ هستند : 

اگر چند دقيقه مدارا کنيد آنچنان سخت مي شوند که هيچ شکلي نمي گيرند. 
 

 

خانم ها مثل کنتو ر برق هستند : 

هر از چند سالي يکبار سن آنها صفر مي شود. 
 

 

خانم مثل فلزياب هستند : 

هرگاه از نزديکي طلافروشي رد مي شوند عکس العمل نشان مي دهند. 



 







 یادش بخیر ابتدايي كه بوديم وايميساديم تو صف بعد ناظممون ميومد مي گفت يه جوري بگيد مرگ بر امريكا 
تا صداتون برسه امريكا. ما هم ابله فكر مي كرديم امريكا كوچه بغليه از ته جيگر داد ميزديم 
ازهمین تریبون میگم اقای ناظم عمت خوبه؟؟؟ 

کار هرکس نیست همسر داشتن! مرد خر می‌خواهد و پول خفن! 
( سعدی علیه الرحمه در آغاز مرحله دوم یارانه‌ها)!! 

یعنی اگه اون همه اشکی که من پای آهنگ*های داریوش ریختم 
پای دعای کمیل ریخته بودم، 
الآن یه برج شونصد طبقه تو بهشت داشتم واسه خودم ....... 

جدیدا دانشمندا به این نتیجه رسیدن ... 
دختری که در روز بیشتر از 2 ساعت در شبکه های اجتماعی میگذرونه مطمئن باشید زشته..!! 

فقط تو ایرانه که موقع سبقت از ماشین جلویی تمام سر نشینان دو ماشین همدیگه رو نگاه میکنن ... 

یکی از دوستام همش می نالیدو اینو می گفت : 
ﺍُﺩﮐﻠﻦ ۲۰۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﺰﻧﯽ ۳ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﻮﺵ ﻧﻤﯿﻤﻮﻧﻪ!!! 
ﺳﯿﮕﺎﺭ ۲۰۰ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﺎ ۳ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ! 


اولین شکست عشقیم رو هم وقتی خوردم که فهمیدم دختر ناوارو، الان هم سنه ثریا قاسمیه. 
بی‌شرف‌ها! چرا سریال قدیمی پخش می‌کنید؟ 


دختره تو پروفایلش نوشته : 
دلم برای یک نفر تنگ است....نه میدانم نامش چیست...و نه میدانم چه می کند...حتی خبری از رنگ چشم 
هایش هم ندارم....رنگ موهایش را نمی دانم....لبخندش را هم ندیده ام....فقط میدانم که باید باشد و 
نیست......! 
خب یه بارکی بگو : یکی بیاد منو بگیره ، من شوهر میخوام..!! 


تو فیس بوک 

دختره نوشته : تازگیا انقد تنهام که اگه یه پشه بیاد تو اتاقم عمراً بذارم بره بیرون ! 

اینم کامنت های زیرش : 
- پشه هم نشدیم بریم تو اتاقش 
- نمیگی شاید خانوادش چشم انتظارش باشن آیا ؟! 
سریع غافلگیرش کن، خِفتش کن باهاش ازدواج کن..!! 
ینی خلاقیتتون درسته تو حلقش..!! 

یعنی‌ رو نوشابه نمینوشتن "خنک بنوشید" من میجوشوندم بعد میخوردم!؟ 


اگه تو ایران فیلمی ساخته شد که لیوان شکست و 
طرف موقع جمع کردنش دستش رو نبرید، من بهش اسکار میدم ..... 

داریم آبگوشت میخوریم,گوشکوبو گرفتم دستم,تیریپ خاطره های کودکی,به بچه خواهرم میگم: 
دایی جون این گوشکوب سنش از منم بیشتره.... 
مادرم از اون ور میگه: فایدشم همین طور..... 


يکي از دوستان از دربند با دوست دختر گراميش سوار تاکسي ميشن برن تجريش ، 
کرايه رو که ميخواستن بدن راننده ميگه 6 تومن ميشه ! 
اينا هم ميگن چه خبره !! 
راننده ميگه : فکر کردين نديدم لب گرفتين 


دیشب رفتم خوابیدم بابام بیدار بود کولرم روشن! 
منم سردم شد به بابام اس.ام.اس دادم: 
بابا کولر رو خاموش کن! 
جواب داده: شـــــمــــــــــــا ؟؟! 


زاکربرگ با این همه ثروت رفته از فیلیپین زن گرفته. 
بعد پسر ایرانی وام ده میلیون تومنیش که جور میشه 
به دختر پایینتر از نیاوران رضایت نمیده...!! 


داداشم از دوستاش پول میگیره ، 
نکات مهم درسی رو براشون تقلب مینویسه! 
نون بازوشو میخوره عزیزم 


پشـــــه ای که 6 طبـــــقه میـــــاد بالا، حقشــــه کـــــه نیــــش بزنـــــه. 
زحمت کشیـــــده.... متوجه ای!؟ 


یه نفر استتوس نوشته بود که "من یه گوگل واسه مغزم لازم دارم یه آنتی ویروس هم واسه دلم" 
یکی کامنت گذاشته بود نوشته بود "پس یه فتوشاپ هم واسه قیافه ت بذار" !!

 

 







 خاطرات يك آمريكايي و يك ايراني از درس خواندن: 

... آمريكايي: روز اول با خوشحالي به همراه پدر و مادرم رفتم مدرسه و دوستاي جديد پيدا كردم! تمام دوره ابتدايي رو با معدل خوب قبول شدم. دوره راهمنايي مدرسه رو وقتي شروع كردم روحيم بهتر بود با دوستامون هر روز مي رفتيم گردش.دوره دبيرستان ديگه دنيا ماله من بود هرشب پارتي و س.. و مشروب بود تا اينكه رفتم دانشگاه و فهميدم كه من از عشق و حال چيزي نفهميدم. من هم... عشق و حال كردم هم الان دكترم. 

ايراني: يادمه روزه اول مادرم منو رو آسفالت مي كشيد كه ببره مدرسه. وقتي رفتم مدرسه و آدماشو ديدم تا سه روز گريه مي كردم. دوره ابتدايي رو به زوره كتك گذروندم. 
راهنمايي كه رفتم روحيم گه بود.همه به هم فحش خار مادر مي دادن منم ياد گرفتمو تو زندگيم به كار گرفتم. دوره دبيرستان همش تو كفه مهمونيو س...و مشروب گذشت. تو اون سن فهميدم دستم مي تونه برام يه دوست دختر خوب باشه. وقتي رفتم دانشگاه تازه فهميدم اين همه كه دهنم سرويس شده همش تمرين بوده كه اينجا كو...م پاره بشه. 
درسته عشق و حال نكردم ولي مدركه مهندسيمو گرفتمو الانم تو آژانسه آبرومندی كار 
مي كنم.

 

 







 سر گروهبان یه پادگان آموزشی رو کرد به گروهان تحت امرش و گفت : 
همه ی شما به خاطر بی نظمی و سرپیچی از دستور باید تنبیه بشید ، 
زود نفری ده بار روی زمین شنا برید وشروع کرد به شمردن: 
یک،دو،سه،چهار،پنج،شیش،هفت،هشت،نه...نه...نه...نه...نه...و 
همینطور به گفتن عدد نه ادامه داد ! 
بعد از چند دقیقه یه لبخند کجکی زدو گفت: 
میدونم الان دارین تو دلتون بهم فحش میدین ولی این اونیفرمی که تنمه ضد فحشه! 
یهو یه صدا از بین گروهان به گوشش خورد : 
مگه مامانت هم اونیفرم میپوشه ؟!  




یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس میکردیم 
میکشیدیم رو تخته فکر میکردیم 
خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک میشد 
میدیدم چه گندی زدیم...! :|  




18+ 











... اگه از همون کلاس اول ابتدایی یه دونه 18+ به صفحه اول کتابای 
درسمون اضافه میکردن الان کلُهم اجمعین در انواع رشته ها، پروفسور بودیم   




دوستم خواب بود، رفتم سروقت گوشیش اسم خودمو به Irancell تغییر دادم... روز و شب بهش SMS میدم: مشترک گرامی روز جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک..!!  




داشتم پروژه دانشگاه رو درست میکردم بابام اومد تو اتاقم میگه:این چیه؟ 
میگم:یه قطعه الکتریکی. 
میگه: کارش چیه؟ میگم:توضیحش سخته. 
زارت گذاشت زیر گوشم و گفت: فکر کردی اون موقع که 3 سالت بود و میپرسیدی بابا من چطور درست شدم توضیحش آسون بود ؟!   




رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پُرُو کردم یه کم تنگ بود. 
فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز می‌کنه! 
دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. 
فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه !   




سر کلاس معلمه میگه بچه ها ، کیا تا حالا روح دیدن ؟ 
همه دستاشونو میبرن بالا !!! 
معلمه دوباره میپرسه : کیا روح دیدن و باهاش هم صحبت شدن ؟ 
فقط جن>تی دستشو میبره بالا 
معلمه میگه : یعنی تو واقعا با روح صحبت کردی ؟؟؟؟ 
جن>تی : روح ؟؟؟؟؟؟ من فکر کردم میگی نــوح !!!!!!!!!

 

 

 

 







 زنده شد خنده دوباره با نوای پـَـَـ نــه پـَـَــــ 


دل ما شاد شد ازخاطره های پـَـَـ نــه پـَـَــــ 


هرکسی هرسخنی داشت برایت بنوشت 


ذهن مابازشد از ذهن رسای پـَـَـ نــه پـَـَــــ 


باصدای توبه لبخنــــد کمی راضــــی شــد 


دل غمگین و صدایم به صدای پـَـَـ نــه پـَـَــــ 


پیـــج ها مانده و درمانده شدند از هنـــرت 


خودمانیم همه افتاده به پای پـَـَـ نــه پـَـَــــ 


نمره دادی به همه لایـــک زدی پست مرا 


اگــرم لایــک نخوردم به فدای پـَـَـ نــه پـَـَــــ 


هرکــه زوری زدو خلاقـــیتی حاصل کـــــرد 


همه را ریخت به عشق توبه پای پـَـَـ نــه پـَـَــــ 


شعــر ناقابلــی از عقــل کمم بیــــرون زد 


نامه ای ساده زدم باز بــرای پـَـَـ نــه پـَـَــــ

 

 

 







  

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید 
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !
 

به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!! 

به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد 

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، 
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
 

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . . 

به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن.. 

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود… 
ولی پدر ... 
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند 
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست 
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد … 
بیایید قدردان باشیم ... 
به سلامتی پدر و مادرها
 

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...! 

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! 
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! 
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... 
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری
 

پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند ! به سلامتی هرچی پدره 

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتی هرچی پدره . .

 

 

 







 تا حالا توجه کردین اندی که این همه می گفت: 
" دختر ایرونی مثل گله ، چه رنگ و بویی داره!... " 
خودش رفت و زن غیر ایرونی گرفت؟! 
با جفت پا رفت تو احساسات دختر ایرونی! 


***************

گزارش صدا وسیما از کاهش قیمت در بازار: 
گزارشگر: ببخشید قیمت میوه‌ها تغییری داشته؟ 
میوه‌فروش: بله قیمت هر نیم کیلو گوجه‌سبز شده ۳۰۰۰ تومن 
گزارشگر: جدی؟ این همه کاهش قیمت؟ قیمت قبلی چقدر بوده؟ 
میوه‌فروش: بله... قبلا هر کیلو ۶۰۰۰ هزار تومن بوده. 
گزارشگر: به نظرتون پایین‌تر هم میاد؟ 
میوه‌فروش: قطعا. با تلاش دولت برای تنظیم بازار، 
مطمئنا شاهد هر ربع کیلو ۱۵۰۰ تومن هم خواهیم بود... 


***************

رتبه اول سوانح رانندگی دنیا رو داریم... 
ولی تا سپر 2تا ماشین میخوره به هم 2000 نفر جمع میشن... 
با تعجب نگاه میکنن!!! 


***************

عید رو که رد می‌کنیم، اول پشه میاد! 
بعد مگس میاد! 
بعد از این مورچه بالدارها میاد! 
بعد سوسک میاد! بعد سوسک‌بالدار میاد! بعد مارمولک میاد! 
یعنی می‌ترسم همینجوری پیش بره، طرفای مرداد اژدها بیاد!! 


***************

حاضرم دمپایی لا انگشتی با جوراب بپوشم 
ولی وارد رابطه عاشقانه نشم... 


***************

پشه ها مثل خودمونن، فقط محبت ندیدن؛ 
اصلا هممون یه پشه درون داریم کـــه آماده ی مکیدن خونِ این و اونِ...! 


***************

بعضی از حرفا تو دل آدم می‌مونه... 
مثل تیکه‌ها رانی هلو تو قوطی!! 


***************

خدایا مارو بکش بچه های مارو بکش اقوام مارو بکش پدر و مادر مارو بکش 
خدایا اصلا هر چی مار تو دنیاست بکش!! 
مسابقه پیامکی ایرانسل(هر پیام 75تومان) برنده : هر روز1 لپ تاپ 
سوال 1: آب خوبه؟ بله 
2: درخت چه رنگ است؟ سبز 
3: آهن سفت تره یا پنبه ؟ پنبه 
سوال آخر : شخصی که نظریه بوروکراسی پست مدرن را باب کرد 
که بود و اون روز تو خلوت خودش به چی فکر میکرد ؟؟؟ 


***************

هـــرگـــز به گذشته برنگـــرد؛ 
اگر سیندرلا برای برداشتن کفشش برمیگشت، 
هیچوقت یک پرنسس نمیشد... 


***************

ببینید همه تون 0 بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کنن 
همه تونم 20 بشین یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کنن. 
[دبیر فیزیک-تقریبا هفته ای هفت بار] 


***************

جالبه 
من نمیدونم چرا همیشه عاشق کسی‌ میشم 
که از لحاظ بیشعوری حرف اول رو می‌زنه !!! 


***************

دو تا تی‌شرت خریدم یکی Small یکی XXL، 
جفتشم اندازمه!! 

 

 

 

 







 چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟ 
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند 

چرا مردها همیشه خوشحال هستند؟ 
چون آدم های بی خیال فقط می خندند 

چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟ 
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند 

اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟ 
خانم، چرا که آقا راه را گم می کند 

شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟ 
شما نمی توانید یک کلمه از ئرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد 

ورزش کنار دریای آقایون چیست؟ 
هر موقع خانمی را در بیکینی می بینند شکم هایشان را تو می دهند 

 

بقیه در ادامه مطلب ....

 

 

 







 ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند 


شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه.....!! 


ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه 


قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم 


خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه 


موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی 


پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن 


آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن 


مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن......!!!!! 


به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگههههههههه ، یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون پسرم ، استادم نشدیم شخصیت کسی رو خورد کنیم 


کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن..... 


کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم 


ای خدااااااا! بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت 


تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه 


نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه 


ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه 
مهر جانماز هم نشدیم بوسمون کنن 


فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه 


معادله هم نشدیم ، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن 


کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم 


علف هم نشدیم حداقل به دهن بزی شیرین بیایم 


عروسک هم نشدیم یکی بغلمون کنه 


شارژر هم نشدیم بقیه رو شارژ کنیم 


توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر بخاطرمون خودکشی کنن 


گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده 


کبری هم نشدیم تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن 


کزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم

 

 

 







 عمو جون ، درد نداره شل کن 


تلخ ترین و بزرگ ترین دروغ تاریخ در تزریقات دورانِ طفولیت 


***********

از خروپفای بابام فیلم گرفتم مستند نشونش دادم باور کنه شبا خروپف میکنه. 
بهم میگه :فتوشاپه! 


***********

میگن سوالای تستی تو بهشت، همشون گزینه ی «نمیدانم» هم دارن.. یعنی عشق و حاله ها 


***********

ما حتی اگه آقای گل جهان هم بشیم، باز بچه های مردم یه سر و گردن از ما بالاترن ! 


***********

بابام میره دسشویی ، من برم کانال تلویزیون رو عوض کنم از دسشویی که بیاد بیرون دعوا میکنه که من داشتم اخبار میدیدم چرا عوضش کردی 


***********

گزارش های واصله از عروسی مارک زاکربرگ حاکی از آن است که تعدادی ایرانی حاضر در مراسم بصورت یکپارچه فریاد زدند: فتوشاپه!!! 


***********

یارو صبح به عنوان متهم توی دادگاه اختلاس بزرگه! شب تو جایگاه معاون وزیر توی جلسه هیات دولته! 


***********

طرف براي اولين بار مي خواست خريد اينترنتي کنه.... . . . . . . . . . الان دو روزه کارت عابر بانکش گير کرده توي سي دي رام !!! 



***********


ایرانسل در آینده ای نزدیک 

مشترک گرامی چه خبر؟ مامان بابا خوبن؟، علی کوچولو چه طوره؟ الهی ایرانسل قربونش بره. 
مشترک گرامی با ۶۴۵۲۰۰ ریال شارژ دیگر برنده ۱۵۰ تومن شارژ داخل شبکه بشوید. 
مشترک گرامی چته؟ چرا تو فکری؟ عاشق شدی؟ آخه بدبخت! با این وضع گرونی کی عاشق می شه؟ ها؟ 
مشترک گرامی تو مسابقه ما شرکت کن با ۲۰ لیتر بنزین جایزه ! با این کار مشت محکمی تو دهن همراه اول بزن! 
مشترک گرامی یه طرح دارم بهاره. یکی سیم کارت بخر یکی ببر یکی میارم در خونتون یکی می دم به عموتون یکی هم واسه عمتون 

***********
هرگز با یه دختر به تماشای مسابقات ورزشی نرین...اخه خوششون نمیاد و زودی حوصلشون سر میرهههههههه!!!! 

 

 

 

 







جرأت کن که خودت باشی .

پشتکار ! تنها مرز بین شکست و پیروزی است .

از تمبر یاد بگیر که تا رسیدن به مقصد به نامه می چسبد .

اندیشه حقیر ، انسان را حقیر نگه می دارد !

بزرگ بیندیشید تا بزرگ شوید !

همواره به خاطر بسپار : ناممکن وجود ندارد .

دو گروه قادر به تغییر افکارشان نیستند : احمق ها و مردگان !

اعتراف به ایمان یک انسان در اعمال اوست نه در گفته هایش .

تنها ذهن های پاک به خرد الهی دست می یابند !

وقتی در جستجوی خودت باشی ، خداوند را در کنارت احساس می کنی .

کسی که می پرسد تا پنج دقیقه احمق است ولی کسی که نمی پرسد برای همیشه احمق است .

کسی که می بخشد قلب خودش را می شوید و معطر می کند !

بعضی اوقات روباه باش که دام ها را تشخیص دهی و گاهی شیر باش که گرگ ها را بترسانی .

بزرگترین اشتباه ما در این است که پیوسته از اشتباه کردن واهمه داشته باشیم !

اگر میخی در مسیر حرکت لاستیک ماشین باشد ، باعث پنچر شدن چرخ های آن می گردد ، دو واژه ” من ” و ” مال من ” میخ هایی هستند که باعث پنچر شدن چرخ پیشرفت معنوی انسان می گردد !

هدف ما باید در زندگی مشخص باشد : آموختن و عشق ورزیدن !

زیربنای عشق آزادی است . اجبار عشق را پژمرده می کند !

خداوند در ذهن ساکن نیست ، بلکه در دل حضور دارد ، برای شناخت او از دل کمک بگیر!

بدون تزکیه و پاک کردن در خود ، تکرار نام خداوند تنها به هدر دادن وقت است !

اگر تو تجربه ای از عشق نداشته باشی ، آن وقت هیچ تجربه ای از عبادت نخواهی داشت !

گنج تو در وجود توست ، جای دیگر دنبال آن نباش .

عشق کیمیاگری است .

تنها آن چه را که تجربه کرده ای از آن توست !

به خاطر بسپار : عشق آموختنی است !

کسانی که ترس را لمس نکرده اند ، شجاعت را نخواهند آموخت !

یگانگی خود را بپذیر ، نادانی خود را بپذیر ، مسئولیت خود را بپذیر و سپس معجزه را ببین!

انسان بدون از دست دادن منظره ساحل برای مدتی طولانی ، سرزمین های تازه را کشف نمی کند !

هر چیزی را که در این جهان از دست بدهی ، معادل یا بهترش را به تو خواهند داد !

به زندگی پس از مرگ کاری نداشته باش ، دغدغه ات باید حیات پیش از مرگ تو باشد !

بشریت رشد خود را مدیون گروهی انگشت شمار است و نه گروه های بی شمار مردم !

زندگی هدیه ای حاضر و آماده نیست ، تو وارث همان حیاتی هستی که خود آفریده ای !

اگر می خواهی با عشق زندگی کنی ، بایستی آن را با دیگران تقسیم کنی .

 

 

 







بی تو
online
شبی باز از آن
room
گذشتم.

همه تن چشم شدم دنبال
ID
تو گشتم.

شوق دیدار تو لبریز شد از
case
وجودم.

شدم آن
user
دیوانه که بودم.

وسط صفحه دسکتاپ
room
یادتو درخشید.

ding
صد پنجره پیچید.
شکلکی زرد بخندید.

یادم آمد که شبی باهم از آن
chat
بگذشتیم.

room
گشودیم و در آن
pm
دلخواسته گشتیم.

لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم.

تو و
yahoo
دینگ و دنگ. همه دل داده به یک
talk
بد آهنگ.

windows
و
hard
و
motherboard
آریا دست برآورده به
keyboard
.

تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت من به دنبال معنای کلامت.

یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن.

لحظه ای چند بر این
room
نظر کن.

chat
آیینه ی عشق گذران است.

تو که امروز نگاهت به ایمیلی نگران است.

باش که فردا
pm
ات با دگران است.

تا فراموش کنی چندی از این روم
log out
کن.

باز گفتم حذر از
chat
ندانم.

ترک
chat
کردن هرگز نتوانم نتوانم.

روز اول که ایمیلم به تمنای تو پر زد مثل
spam
تو
inbox
تو نشستم.

تو
delete
کردی ولی من نرمیدم نگسستم.

باز گفتم که تو یک هکری و من
user
مستم.

تا به دام تو در افتم
room
ها را گشتم و گشتم.

تو مرا هک بنمودی نرمیدم نگسستم.

رومی از پایه فرو ریخت .

هکری
ignore
تلخی زد و بگریخت.

hard
بر مهر تو خندید.

pc
از عشق تو هنگید.

رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگر هم نگرفتی دگر از آن
user
آزرده خبر هم.

نکنی دگر از آن
room
گذر هم.

بی تو اما به چه حالی من از آن
room
گذشتم..........

 

 

 







یک دسته راهزن جلوی یک اتوبوس را می گیرند. سردسته شون میگه همه پیاده شین!
یک دختر کوچولو مادر بزرگ شو نشون میده میگه: ببخشید، مادر بزرگ من هم
پیاده شه؟ آخه ۸۰ سالشه.
راهزن: وقتی میگم همه یعنی همه!
همه پیاده میشن.
راهزن: همه مردها وایسن سمت چپ، همه زنها سمت راست.
دختر کوچولو میگه: ببخشید، مادر بزرگ من هم وایسته؟ آخه ۸۰ سالشه.
راهزن میگه: وقتی میگم همه یعنی همه!
همه دستورشو نجام میدن.
راهزن میگه: مردها همه پولهاتون را درآرین بندازین جلوی پاتون. زنها همه لخت
شین!
دختر کوچولو میگه: ببخشید، مادر بزرگ من هم لخت شه؟ آخه ۸۰ سالشه.
راهزن میگه: وقتی میگم همه یعنی همه!
راهزن ادامه میده میگه: همه زنها برین پشت اون درختها میخواهیم به همه تجاوز
کنیم!
دختر کوچولو میگه: ببخشید مادر بزرگ من آخه ۸۰ ......

مادر بزرگ داد میزنه سر دختر میگه: خفه شو دیگه، وقتی میگه همه یعنی همه ....
     

 

 

 

 







تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن!
مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من!
میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم... :ybcdefgh
==============
طرف داخل جا نمازش 3 تا مهر روی هم گذاشته بود و داشت نماز می خوند...

ازش پرسیدم چرا اینطوری نماز می خونی؟ ثوابش بیشتره؟؟؟

گفت:نه بابا... دماغم به زمین میخوره واسه همین 3 تا مهر میذارم... دماغه داریم؟؟؟
==============

خدايـا ، كاری كن اونايی كه توی زندگيمون نيستن ؛
تـــــوی رویا و خـــــوابـــــمـــــون هـــــم نـــــبـــــاشـــــن !

آمییییییییییییییییییییییییییین
==============

این دخترا هستن که دماغاشون رو عمل کردن ...

همش سرشون رو بالا میگیرن که دماغشون تو چش بیاد ...

همینا آرتروز گردن میگیرن !!!

به جون خودم اگه دروغ بگم Smile)
==============

تفاوت حادثه با فاجعه:
حادثه: مادر شوهرتو هول بدي تو دريا
فاجعه: مادر شوهرتو هول بدي تو دريا اما شنا بلد باشه !!!
==============

دبیرِ نامرد اومده به من میگه:
فضول جونم من فردا شب با زیبا ترین خانم دنیا قرار دارم برم مهمونی دعوت شدم! اشکالی نداره؟
بعد از اینکه کلی بهش گفتم هیچ خری با تو نمیاد چه برسه خانم و زیبا، یه کارت دعوت آورده داده به من که روش نوشته
فضول و دبیرِ عزیز Sad
==============

اين پست رو ميذارم كه دختراي عزيز رو رووووشن كنم داستان چيه !

دختـراي عزيـز شما چيزي نميدونيـد از اين چيـزا !!
میزان دوستی و محبت بین دو تا پسر از روی فحش هایی که بهم میدن کاملا مشخصه !!
هر چي فحش س ك س ي تر ، رفاقت بيشتـر ...!
==============
فقط یک نسل سوخته ای هست که میتونه رابطه بین خودکار بیک و نوار کاست را درک کنه . . .

دهه 60
==============

با مامانم رفتيم مغازه ی تعميرات تلفن
كه تلفن بي سيم بديم درست كنن،
ياروو تلفن زده به پيريز بعد با موبايلش زنگ زد كه ببينه
زنگ ميخوره يا نه!
تلفن كه زنگ خورد مامانم به من ميگه:
وا خاک به سرم!
اين آقاهه شماره مارو از كجا داشت ..! :ybcdefgh

==============

واقعیت تلخیه، اما نصف بیشتر جمعیت این مملکت ، حاصل بسته بودن داروخونه ها بعد از ساعت 10 شب هستن
==============
از ماکه گذشت ولی به بچه هاتون بگین دنیا ارزش درک شدن نداره باید مشنگ باشی تا بهت خوش بگذره

==============
آخههههههههههههه چرااااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟





خدایا نوکرتم اخه هیچی که نشدیم تو زندگیمون هییییچ !!!!! عرضه ی خلافکاری
هم نداشتیم که یه همچین پلیسی ما رو دستگیر کنه ببره تو سیاهچال انقدر بزنه با شلاق خون بالا بیارم سیاه و کبودم کنه منم هی بگم بزن سیاهم کن Very Happy
==============


هیچوقت گودی قاشق رو زیر شیر آب نگیرین...
این توصیه نسل به نسل و سینه به سینه تو خاندان ما گشته تا رسیده به من...
البته بابام وقتی اینو بهم میگفت پیرهنش خیس بود!!!
فک کنم بابابزرگم اونطور که باید و شاید پیامو نرسونده بود...

=================

یکی از فامیلا همین الان زنگ زده میگه مبارکه داماد عزیزم ، ایشالله خوشبخت بشی!
به پای هم پیر شیـد ! میگم موضوع چیه ؟
میگه ....(دخترم) گفت توی فیس بوک ادش کردی از اول میدونستم قسمت هم میشید
=================
این جوری که مموتی داره پیش میره، نفر بعدی که رئیس جمهور بشه، دیگه این پست واسش صرف نمیکنه، باید از جیب ضرر بده!
=================

یه مدل خاصی دارم من!!!!!
از 8شب به بعد دیگه مغزم نمی کشه که درس بخونم ، تا قبل از 8شب هم حال ندارم که درس بخونم!!!!!!!
حالا به نظرتون من کی درس میخونم؟؟؟؟ Smile)
(چماق به دست)
=================
هیچ وقت اخلاق گند کسی رو به خاطر قیافه ی خوبش تحمل نکن .... کلاغ مهربون ؛ به از گربه ی وحشی ... !!! Exclamation
=================

سلام آهن پرست , برایت یک خبر دارم!
دیگر به بنز و بی ام دبیلیو آمار نده!
مازراتی نمایندگی گرفت در کشورت!
=================
سر کلاس تنظیم خانواده استاد گفت کسی اینجا متاهله؟
یکی گفت من......
همه جوری برگشتن. نگاش کردن در این حد که طرف گفت خب باشه طلاقش میدم !!
=================
تا حالا شده عمو سبزي فروش رو به انگليسي ترجمه کني ؟
Uncle vegetable seller
Oh ye
Uncle vegetable seller
OH ye
Do you have vegetable?
Oh ye
I want a lemon
Oh ye
I want you alone
Oh ye
Uncle vegetable seller
Oh ye
I want a cherry
Oh ye
Your strawberry
Oh ye
Uncle vegetable seller
Oh ye
I want coconate
Oh ye
Can I spank your butt?
Oh yeSee MoreSee More

=================

- آقا داماد چیکاره ان؟؟
+ مهندس راه و ساختمان هستن!
- عه؟ تو شهرداری ان؟
+ نه تو خیابون راه میرن ساختمون نیگا میکنن!

=================

ای دخـــــتری کـــه به پســــرا دروغــــکی میگـــــی تا آخـــرش باهــات میمـــونم انصــــاف داشـــته باش بگـــو تا وقتی تابستــــون تمـــوم بشــــه و جـــای خنک داشـــته باشم تــو ماشیـــنت باهات میمـــــونم Wink
والا به خـــدا با ایـــن نوناشـــون . همش کپــــک زده

=================

جمعیت جهان = ۷,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ نفر
اگه من بمیرم = ۶,۹۹۹,۹۹۹,۹۹۹ نفر
همه اعداد عوض میشه ، قدر منو بدونین !!!
=================

هیچ کس بی کس نیست
ولی موفق کسیست که با هر کس نیست...!! Razz

==============


"منطق ایرانیا " : ببین عزیزم دو حالت داره : یا حق با منه،یا تو نمی فهمی که حق بامنه..!!

 

 

 







يک خانم براي طرح مشکلش به کليسا رفت. او با کشيش ملاقات کرد و برايش
گفت: من دو طوطي ماده دارم که فوق‌العاده زيبا هستند. اما متاسفانه فقط
يک جمله بلدند که بگويند «ما دو تا اهل حال هستيم. مياي با هم خوش بگذرونيم؟».

اين موضوع براي من واقعا دردسر شده و آبروي من را به خطر
انداخته ... از شما کمک مي‌خواهم. من را راهنمايي کنيد که چگونه آنها را
اصلاح کنم؟
کشيش که از حرف‌هاي خانم خيلي جا خورده بود گفت: اين واقعاً جاي تاسف
دارد که طوطي‌هاي شما چنين عبارتي را بلدند. من يک جفت طوطي نر در کليسا
دارم ... آنها خيلي خوب حرف مي‌زنند و اغلب اوقات دعا مي‌خوانند ... به
شما توصيه مي‌کنم طوطي‌هايتان را مدتي به من بسپاريد. شايد در مجاورت

طوطي‌هاي من آنها به جاي آن عبارت وحشتناک ياد بگيرند کمي دعا
بخوانند.خانم که از اين پيشنهاد خيلي خوشحال شده بود با کمال ميل
پذيرفت.فرداي آن روز خانم با قفس طوطي‌هاي خود به کليسا رفت و به اطاق
پشتي نزد کشيش رفت. کشيش در قفس طوطي‌هايش را باز کرد و خانم طوطي‌هاي
ماده را داخل قفس کشيش انداخت.يکي از طوطي‌هاي ماده گفت: ما دو تا اهل
حال هستيم. مياي با هم خوش بگذرونيم؟ طوطي‌هاي نر نگاهي به همديگر انداختند.

سپس يکي به ديگري گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار، دعاهامون
مستجاب شد!!!!

 

 

 







گویند سلطان محمود غزنوی جلوی پلکان قصر ایستاده بود که یکی از شعرای درباری ، عوفی را دید و از او خواست که وقتی سلطان پا به پله اول می‌گذارد مصراعی بگوید که سلطان حکم قتلش را بدهد و وقتی سلطان پا به پله دوم گذاشت مصراع دوم را چنان بگوید که نه تنها اثر مصراع اول را از بین ببرد بلکه شاعر را شایسته پاداشی گران کند !!!
شاعر قبول کرد و سلطان پا به پله اول گذاشت، شاعرسرود:

سال ها بود که تو را می کردم
همه شب تا به سحرگاه دعا

یاد داری که به من می دادی
درس آزادگی و مهر و وفا

همه کردند چرا ما نکنیم
وصف روی گل زیبای تو را ...

تا ته دسته فرو خواهم کرد
خنجر خود به گلوگاه نگاه...

تو اگر خم نشوی تو نرود !
قد رعنای تو از این درگاه ...!

مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش !
به فقیران بز و میش و به یتیمان زر و مال...!!!

یاد داری که تو را شب به سحر می‌کردم ؟!
صد دعا از دل مجروح پریشان احوال ...؟!!!

وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست !
کاکل مشک فشان با وزش باد شمال ...!

عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن !
نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال .

 

 

 







از مرد فرانسوی پرسیدند:
چرا دست زن رو میبوسی؟
پاسخ داد: چون زن محترم است و نیمه گمشده مرد را تکمیل میکند

مرد آلمانی به این سوال اینگونه پاسخ داد:
زن مقدس است چون میزاید و ادامه زندگی در اوست

و پاسخ مرد ایرانی:
بالاخره باید از یه جایی شروع کنم دیگه !!!
Laughing Laughing

 

 







گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم*
*گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم*
*
*
*گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى*
*دایم اسیر گشتم در بند بیخیالى*
*
*
*گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى*
*گفتا که: می سرایم تکنو ،رپ و سواری!*
*
*
*گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟*
*گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى*
*
*
*گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز*
*گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز*
*
*
*گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده*
*گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده*
*
*
*گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟*
*گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون*
*
*
*گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟*
*گفتا: خریده قسطى یک ال سی دی به جایش*
*
*
*گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره*
*گفتا: شده پرستار یا منشى اداره*
**
*گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل*
*گفتا: که دست خود را بردار از سر دل*
*
*
*گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها*
*گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا*
*
*
*گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى*
*گفتا: پژو ، دوو، بنز ،کمری نوک مدادى*
*
*
*گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى*
*گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى*
* *
*گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره*
*گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره*
*
*
*گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد*
*گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟*
*
*
*گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى*
*گفتا که: ادوکلن شد در شیشه هاى رنگى*
*
*
*گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى*
*گفت: آن چه بود از دم ،گشته چلوکبابى

 

 

 







بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی درسراسر اماکن خصوصی وعمومی کشور ؛
به بررسی روند رشد و نمو یک کودک(پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :
اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در
حال برگشت از مهد کودک است.
1) در مسیر برگشت از مهد کودک :
لضا لضا (همان رضا ) من مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !
رضا : مامان چیه ؟!

2) 3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه
راننده رو به بچه های داخل سرویس :
همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!
جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟

3 ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی
رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.!!
جواد : چی ؟
رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم
جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !

4) 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا
رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا
جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.
صداش خیلی عجیب غریب بود.
یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!
رضا : تو چی گفتی ؟
جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !

5 ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه
جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!
رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟

6 ) چند سال بعد ، شب خواستگاری
جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!

7 ) چند ماه بعد ، شب ازدواج
جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!
خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!

8 ) خیلی سال بعد ، دوران کهولت
جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟
خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟

9) خیلی سال بعد
نسل ایرانی منقرض شد...

 

 

 







 کسی که لیزر انداخته قطعا توی استادیومه...! 

..... 

استقلال ۱...چون یه گل زده...پرسپولیس ۰...چون یه گل نزده...! 

... ... ... ... ..... 

... ايگواين حمله ميکنه... البته کاکا هستش چون ايگواين ۲۰ دقيقه پيش تعويض شد! 

..... 

مسي خيلي بهتر از كيريس رونالدو هست؛ ولي انصافاً رونالدو هم چيزي از مسي كمتر نداره 

..... 

... حالا دیگه با بودن هاشمیان در زمین قدرت سرزنی نوروزی هم بالا میره..!! 

..... 

نقطه پنالتی رو میبینیم که در محوطه جریمه قرار گرفته!! 

..... 

دوربين داره ساق پاي بازيكن‌ها رو نشون ميده ... 
خستگي رو ميشه از ساق پاي بازيكنا ديد..... 

..... 

یک سانتر بی هدف و گل!!!! Smile

Laughing Laughing Laughing Laughing Laughing 
Laughing

 

 

 







 به نسل های بعدی بگویید: نسل ما نه سر پیاز بود و نه ته پیاز... 
نسل ما خود ِ پیاز بود که هرکی دیدمون، گریه کرد... 

☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 
ما بچه بودیم یه بازی بیخود بود به نام : 

«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» 

صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت ! 
☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 
ترجیح میدم مجرد باشم و به همسر فکر کنم 

تا این که همسر داشته باشم و به مجردی فک کنم...! 

☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 
خدایا چی دیدی تو سوسک که بهش بال دادی؟؟ 

نه واقعا واسم سواله 

در من ندیدی، در اون دیدی اونوقت ... !!! 

☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 


گوجه سبز به صورت : 

" یه گاز " 

فروخته نمی‌شود! 

لطفا سئوال نفرمایید. 

حتی شما دوست عزیز ... 



☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 
پروردگـــــــــــارا نسل هر چی خــــــــــر از دنيا منقرض کن 

بلکـــــــــه بعضـــیا الگــــــــــوی بهتری واسه خودشون پيدا کنن... 

☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 


آخ آخ باز هوا داره گرم میشه 
باز اینایی که با صندل جوراب می پوشن تو خیابون دلبری میکنن لامصبا... 
☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 
من اگر به جای نیمه ی گمشدم 
دنبال دایناسور میگشتم تا الان یقینا پیدا کرده بودم! 
☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 
یارو به زنش: 
اگه بچه پسر بود اسم بابای منو میذاریم 
و اگه دختر بود اسم بابای تورو!! 
☻☹☺☹☻☹☺☹☻☹☺☹☻ 
دردو دل یارو: 

یه دوست دختر نداشتیم تولدشو یادمون بره بهش بربخوره قهر کنه بزاره بره از دستش راحت شیم

 

 

 







 هر کجا هستم، 
باشم به درک ! من که بايد بروم! 
پنجره، 
فکر، 
هوا، 
عشق، 
زمين، 
مال خودت! 
من نمي دانم نان خشکي چه کم از مجري سيما دارد! 
تيپ را بايد زد! جور ديگر اما... کار را بايد جست. 
کار بايد خود پول. کار بايد کم و راحت باشد! 
فک و فاميل که هيچ... با همه مردم شهر پي کار بايد رفت! 
بهترين چيز اتاقي است که از دسته چک و پول پر است! 
پول را زير پل و مرکز شهر بايد جست! 
سيد خندان يه نفر! 
سوئيچم کو؟ !!!!

 

 







 براي خوشحال کردن يک زن... 
يک مرد فقط نياز دارد که اين موارد باشد : 

1-يک دوست 

2. يک همدم 

3. يک عاشق 

4. يک برادر 

5. يک پدر 

6. يک استاد 

7. يک سرآشپز 

8. يک الکتريسين 

9. يک نجار 

10. يک لوله کش 

11. يک مکانيک 

13. يک متخصص چيدمان داخلي منزل 

15. يک متخصص مد 

16. يک روانشناس 

17. يک دافع آفات 

18. يک روانپزشک 

19. يک شفا دهنده 

20. يک شنونده خوب 

21.. يک سازمان دهنده 

22. يک پدر خوب 

23. خيلي تميز 

24. دلسوز 

25. ورزشکار 

26. گرم 

27. مواظب 

28. شجاع 

29. باهوش 

30. بانمک 

31. خلاق 

32. مهربان 

33. قوي 

34. فهميده 

35. بردبار 

36. محتاط 

37. بلند همت 

38. با استعداد 

39. پر جرأت 

40. مصمم 

41. صادق 

42. قابل اعتماد 

43. پر حرارت 

بدون فراموش کردن : 

44-تعريف کردن مرتب از او 

45.. عشق ورزيدن به خريد 

46. درستکار بودن 

47. بسيار پولدار بودن 

48. تنش ايجاد نکردن براي او 

49. نگاه نکردن به بقيه دختران 

:50 و در همان حال، شما بايد 

توجه زيادي به او بکنيد، و انتظار کمتري براي خود داشته باشيد 

51. زمان زيادي به او بدهيد، مخصوصاً زمان براي خودش 

52. اجازه رفتن به مکانهاي زيادي را به او بدهيد، هيچگاه نگران نباشيد او کجا مي رود. 

 53 بسيار مهم است 

 54 هيچگاه فراموش نکنيد 

* سالروز تولد 
* سالروز ازدواج 
* قرارهايي که او مي گذارد 



چگونه يک مرد را خوشحال کنيم : 

 
1: تنهاش بذاريد

 

 

 

 

 

 







 کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت، تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند؛ لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد، تعدادی میمون را دید که کلاه را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد؟!؟! در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد و میمونها هم کلاهها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد. 
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که نوه از همان جنگل میگذشت ، در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. 
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت و میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از سرش برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری؟!؟!؟! 

 

 







 سلام بر تو 

میدونم که صدامو شناختی‌ پس خودمو معرفی‌ نمیکنم 

شایدم نشناختی، منم غضنفر 

آااه ‌ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و قلبم مثل یه ساعت دیواری 

هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع می‌کنه، حالا بگو بقال محل 

ما چند سالشه؟ 

امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل‌ نه صد دل‌ من را 

عاشق خودت کردی. یادت می‌‌آید؟ 

ای بابا عجب گیجی هستی‌، یادت نمی‌آید؟ 

خیلی‌ خنگی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت 

می‌کردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من 

مثل اسب به تو خندیدم، خیلی‌ از دست من ناراحت شدی. ولی‌ با عشق و علاقه 

به طرف من آمدی. خیلی‌ محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی‌. آن لگد را که 

زدی برق از چشمانم پرید و حسابی‌ عاشقت شدم. 

از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس می‌‌ایستادم تا تورا ببینم، ولی‌ 

هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی‌ بعدا 

فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم. 
یک قاب عکس خالی‌ روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم "عشقم" هروقت آن را 

میبینم به تو فکر می‌کنم و تصویر تو را به ذهن می‌‌آورم! مثلا همین دیروز داداشم داشت به قاب نگاه 

میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر 

مردم نگاه میکنی‌؟ 
راستی‌ این شماره‌ای که به من دادی خیلی‌ به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم 

و یک ساعت باهات درد‌ دل‌ می‌کنم و تو هم هی‌ میگی‌ "مشترک مورد نظر در 

شبکه موجود نمی‌باشد" من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه 

که تو هم به من عشق میورزی، مگه نه!؟ 
یه چیزی بهت میگم ولی‌ ناراحت نشی‌، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟ 

ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟ 

ولی‌ میدونم یکی‌ از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو 

خونهٔ من، راستی‌ خواستی‌ بیای ده تا نون بربری هم سر راهت بخر 
یه روزی میام خواستگاریت، می‌خوام خیلی‌ گرم و صمیمی‌ باباتو ببوسم و 

چندتا شوخی‌ دستی‌ هم باهاش می‌کنم که حسابی‌ اول زندگی‌ باهم رفیق بشیم، 

راستی‌ کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی‌ بهش بگو خیلی‌ طرف 

خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه 
چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه 

دختر دیگه، فکر بد نکن! دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی گیر کردم 

گل‌ رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره 

از تو خیلی‌ خوشگل تر بود ولی‌ چیکار کنم که بیخ ریش خودمی. 
راستی‌ من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی‌ درست 

کنی‌ حواست باشه، بی‌ نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم 

كه نفهمی از من خوردی یا از خر 
خلاصه اینکه بی‌ قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. 

خوشت اومد اومد، نیومد به درک 

بی‌ تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن یاد تو بودم 

داشتم اونجا ول می‌گشتم 
غضنفر تو

 

 

 







 اصفهانیه توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کنه و ماشینش رو متوقف می کنه. پلیس میاد کنار ماشین و میگه گواهینامه و کارت ماشین ! 
یارو با لهجه ی غلیظ اصفهانی میگه :من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست کارتا ایناشم پیشی من نیست … راستیش من صاحب ماشینا کشتم ا جنازاشم انداختم تو صندوق عقب. چاقوشم صندلی عقب گذاشتم. حالاوم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم که شوما منو گیریفتین … 



مامور پلیس که حسابی گیج شده بود بی سیم می زنه به فرماندش و عین قضیه رو گزارش میده و در خواست کمک فوری می کنه؛ فرمانده ش هم بهش می گه که کاری نکنه تا اون خودشو برسونه 

فرمانده خیلی سریع خودشو به محل می رسونه و به راننده اصفهانی می گه: 

آقا گواهینامه ؟ 
اصفهانیه گواهینامه اش رو از تو جیبش در میاره و به فرمانده می ده 
فرمانده می گه آقا کارت ماشین ؟ 
اصفهانیه کارت ماشینو در میاره و می ده به فرمانده 
فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی پیدا نکرده با عصبانیت دستور می ده تا راننده در صندوق عقب رو باز کنه 
اصفهانیه در صندوق رو باز می کند و فرمانده می بینه که صندوق هم خالیست! 

فرمانده که حسابی گیج شده بود به اصفهانیه میگه: پس این مامور ما چی میگه ؟ 
اصفهانیه می گه: چه میدونم والا جناب سرهنگ. لابد الانم می خواد بگه من ۱۸۰ تا سرعت می رفتم !!

 

 

 







 يکي از دوستام تعريف ميکرد: 

مامانم موقع نماز خوندن عادت داره به زبون الله اکبري با ما مکالمه کنه! 

يعني اينکه وسطِ نماز هر الله اکبر بلندي که ميگه،يه منظوري داره! 

اونموقع ست که ما هي چک ميکنيم ببينيم منظورش چيه! 

يه روز وسط نماز يه الله اکبر کشداري گفت! 

منم مثل فشنگ از جام پريدم و زير گازو چک کردم؛ 

پشت درو نگاه کردم که ببينم کسي در نزده باشه! 

چراغارو چک کردم مبادا يکي روشن مونده باشه! 

چيزي پيدا نکردم به مامانم نگاه کردم ديدم داره هي با چشم و ابروش واسه من ناز ميکنه! 

آخر که ديد من نفهميدم يه اخمي کرد و يه الله اکبر شديد و بيخيال شد! 

وقتي نمازش تموم شد با عصبانيت برگشت گفت: 

واقعا که خـــــــــــــري! مگه کوري نميبيني گرممه! 



يه ساعته ميگم کــولر رو روشن کن ..!  

 

 

 







 صبحگاه: 
فرمانده: پس این سربازه‌ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟ 
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن 
ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند... 
سلام سارا جان 
سلام نازنین، صبحت بخیر 
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر 
سلام نرگس 
سلام معصومه جان 
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی... 

صبحانه 
وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟ 
چرا کره بو میده؟ 
بچه‌ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه 
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم: 



بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه) 
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید 
وا نه، لباسامون خاکی میشه ... 
آره، تازه پاره هم میشه ... 
وای وای خاک میره تو دهنمون ... 
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ... 





بقيه در ادامه مطلب....

 

 

 







 مردي با اسلحه وارد يك بانك شد و تقاضاي پول كرد 
وقتي پولهارا دريافت كرد رو به يكي از مشتريان بانك كرد و پرسيد : آيا شما ديديد كه من از اين بانك دزدي كنم؟ 
مرد پاسخ داد : بله قربان من ديدم 
سپس دزد اسلحه را به سمت شقيقه مرد گرفت و اورا در جا كشت 
او مجددا رو به زن و شوهري كرد كه نزديك او ايستاده بودند و از آنها پرسيد آيا شما ديديد كه من از اين بانك دزدي كنم؟ 
مرد پاسخ داد : نه قربان. من نديدم اما همسرم ديد 

نكته اخلاقي: وقتي شانس در خانه شما را ميزند .... از آن استفاده كنيد

 

 

 







 روزی گروهی از اهالی يک قبيله سرخپوست به رييس تازه انتخاب شده قبيله مراجعه می کنند و از او می پرسند به نظر شما امسال زمستان سردی پيش رو خواهيم داشت؟ رييس هم می گويد : ممکن است ، بهتر اين است که برای زمستان هيزم جمع کنيد. 
چند روز بعد رييس با اداره هواشناسی تماس می گيرد و می پرسد : آيا امسال زمستان سردی خواهيم داشت؟ کارشناس هواشناسی پاسخ می دهد: احتمالا بله. 
رييس مردان قبيله را جمع می کند و می گويد : بهتر است هيزم بيشتری جمع کنيم چون زمستان سردی پيش رو داريم. 
چند روز بعد دوباره با اداره هواشناسی تماس می گيرد و باز از پيش بينی سرمای زمستان می پرسد. اينبار کارشناس هواشناسی می گويد : بله حتما زمستان سردی پيش رو داريم. 
رييس بار ديگر مردان قبيله را جمع می کند و می گويد تلاش بيشتری برای جمع کردن هيزم بکنند چون زمستان سرد و سختی پيش رو خواهد بود. 
رييس پس از چند روز برای اطمينان بيشتر باز با اداره هواشناسی تماس می گيرد و می پرسد: آيا زمستان سرد و سختی پيش رو داريم؟ 
کارشناس می گويد : بله امسال ما سردترين و سخت ترين زمستان تاريخ را پيش رو داريم. 
رييس با تعجب می پرسد : آخر شما از کجا به اين تنيجه رسيده ايد؟ 
کارشناس می گويد : چون سرخپوست ها به طور ديوانه واری مشغول جمع کردن و ذخيره هيزمند!!

 

 

 







 تعمیر و نگهداری از کاخ سفید بصورت یک مناقصه مطرح شد. 
یک پیمانکار آمریکایی، یک مکزیکی و یک ایرانی در این مناقصه شرکت کردند. 
پیمانکار آمریکایی پس از بازدید محل و بررسی هزینه ها مبلغ پیشنهادی خود را 900 دلار اعلام کرد. 


مسؤل کاخ سفید دلیل قیمت گذاری اش را پرسید و وی در پاسخ گفت: 
400 دلار بابت تهیه مواد اولیه + 400 دلار بابت هزینه های کارگران و... + 100 دلار استفاده بنده. .. 

پیمانکار مکزیکی هم پس از بازدید محل و بررسی هزینه ها مبلغ پیشنهادی خود را 700 دلار اعلام کرد : 
300 دلار بابت تهیه مواد اولیه + 300 دلار بابت هزینه های کارگران و... + 100 دلار استفاده بنده. .. 


اما نوبت به پیمانکار ایرانی که رسید بدون محاسبه و بازدید از محل به سمت مسؤل کاح سفید رفت و در گوشش گفت: قیمت پیشنهادی من 2700 دلار است!!! 
مسؤل کاخ سفید با عصبانیت گفت: تو دیوانه شدی، چرا 2700 دلار؟!!!!! 
پیمانکار ایرانی در کمال خونسردی در گوشش گفت: 

آرام باش... 
1000 دلار برای تو...... و1000 برای من ....... و انجام کار هم با پیمانکار مکزیکی. 

وبه اين ترتيب پیمانکار ایرانی در مناقصه برنده شد!!!!

 

 

 







 نامش علیرضاست و فامیلی مستعارش امینی. نمیدانم مشهدی است یا زاهدانی. فقط میدانم که بین دوستان نزدیکش به دو جنسه معروف است. با او در یک کافیشاپ در مشهد قرار میگذارم. چون مطالبم را در روزنامه میخواند، اعتماد میکند و میگوید که حتما میآید. قول میدهم از او عکس نگیرم. وقت انتشار مصاحبه همزمان شد با سفرش به کربلا. خودش الان آنجاست و من این مصاحبه را منتشر میکنم : 

چند سال داری؟ 
متولد ۶۸ هستم. 
تحصیلاتت چقدر است؟ 
فوق دیپلم کامپیوترم را دارم میگیرم. 
در دوران تحصیل مشکلی نداشته ای؟ 
نه. 
کسی اذیتت نمیکرد؟ 
آن موقع کسی نمیدانست وضعیتم چطور است. 
یعنی از همه پنهان کرده بودی؟ 
بله! 
خانوادهات هم نمیدانستند؟ 
نه! هنوز هم نمیدانند. 

 

 

بقيه در ادامه مطلب.......

 

 

 







 یه خانومی رفته بود بعد از ۴ تا شوهر ، شوهر کرده بود و این بار فوق العاده از “همه نظر” 
از ازدواجش راضی بود ! 
دوستش بهش گفت : خدا رو شکر که الان همه چی رو به راهه ، ولی خوب بیا تعریف کن برای 
منم بشه تجربه ، چرا از شوهرات جدا شدی ؟! 
گفت : 
شوهر اولم مهندس بود ، همیشه میخواست سایز همه چیزمُ اندازه گیری کنه و زاویه ها رو 
از قبل پیش بینی کنه و … اعصابم کشش نداشت با این زندگی کنم ، آخرشم میشست به محاسبه 
درصد خطای ناشی از فیلان ! 
شوهر دومم پزشک بود ، همیشه تا میومدیم شروع کنیم ، میگفت : نه ، بذار من همه جا رو ضد 
عفونی کنم ، بذار دستکشمُ دستم کنم ، بذار … اعصاب و روانمُ کار میگرفت ! 
شوهر سومم ، مدیر عامل یه شرکت بود ، همیشه تا میومدم درخواست میدادم ، میرفت سراغ 
سر رسیدش و میگفت : باید هفته ی پیش هماهنگ میکردی … حوصله ی اینم نداشتم ! 
شوهر چهارمم یه نجار بود ، همیشه مدادش پشت گوشش بود و بعضی وقتا نوک مدادِ اذیتم 
میکرد ، ضمنا هردفه هم میخواستم برم استخر ، باید یه پاک کن برمیداشتم همه ی تنمُ پاک میکردم ! 
تا بالاخره با این معلم ازدواج کردم و الان همه چی آرومه و منم چقد خوشحالم ! 
دوستش گفت : مگه این چه فرقی داره با بقیه ؟! 
گفت : همیشه وقتی کارمون تموم میشه میگه : عزیزم اگه متوجه نشدی یه بار دیگه تکرار کنم !!! 

 

 

 

 






صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.